سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله تعیین درصد پوشش گیاهی مراتع با استفاده ازسنجش از دور وسیست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله تعیین درصد پوشش گیاهی مراتع با استفاده ازسنجش از دور وسیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی سمیرم اصفهان) تحت word دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تعیین درصد پوشش گیاهی مراتع با استفاده ازسنجش از دور وسیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی سمیرم اصفهان) تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تعیین درصد پوشش گیاهی مراتع با استفاده ازسنجش از دور وسیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی سمیرم اصفهان) تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تعیین درصد پوشش گیاهی مراتع با استفاده ازسنجش از دور وسیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی سمیرم اصفهان) تحت word :

سال انتشار: 1390

محل انتشار: همایش ژئوماتیک 90

تعداد صفحات: 10

نویسنده(ها):

سمیه جباری – دانشجوی کارشناسی ارشدمرتعداری
سیدجمال الدین خواجه الدین – دانشیار دانشکده منابع طبیعی – دانشگاه صنعتی اصفهان
سعید سلطانی – دانشیار دانشکده منابع طبیعی – دانشگاه صنعتی اصفهان
رضا جعفری – استادیار دانشکده منابع طبیعی – دانشگاه صنعتی اصفهان

چکیده:

هدف از این پژوهش، تعیین درصد پوشش گیاهی مراتع با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی در منطقهسمیرم اصفهان میباشد. جهت انجام این مطالعه از تصاویر ماهوارهای سنجتدهAWiFS مربوط به سال 1388 استفاده گردید.جهت انجام هدف مطالعه ابتدا با استفاده از فاکتورهای محیطی از قبیل ارتفاع از سطح دریا، شیب و جهت منطقه و شاخص های گیاهی استخراج شده از دادهی ماهوارهای سنجندهی مذکور یک معادله رگرسیونی چند متغییره با استفاده از روش رگرسیون گام به گام تهیه شد. پس از به دست آوردن مدل رگرسیونی، بر اساس مدل و اعمال ضرایب رگرسیونی روی متغییرهای آن نقشه درصد پوشش گیاهی منطقه مورد مطالعاتی ترسیم گردید. سپس با انجام روش طبقه بندی مجدد در محیط نرم افزار Arc Gis نقشه درصد پوشش گیاهی مراتع برای هر سه سال به طور جداگانه از سایر کاربریها جدا شد و به بررسی وضعیت پوشش گیاهی مراتع پرداخته شد. به منظورتفسیر بهتر و راحت تر نقشه پوشش گیاهی مراتع سعی شد طبقه بندی مناسبی بر روی نقشهها انجام شود، برای انجام این طبقه بندی و تفکیک طبقات از یکدیگر از روش تفکیک تاری کمک گرفته شد و حدود آستانه متفاوتی مورد آزمایش قرار گرفت تا بر اساس حد آستانه مناسب، پوشش گیاهی 20-8 درصد 30-20 درصد و 40-30درصد از یکدیگر تفکیک گردیدند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله ارزشهای اقتصادی – اکولوژیکی، تهدیدهای زیست محیطی و راهکاره

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله ارزشهای اقتصادی – اکولوژیکی، تهدیدهای زیست محیطی و راهکارهای احیاء و حفاظت از تنوع زیستی تالاب پریشان تحت word دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارزشهای اقتصادی – اکولوژیکی، تهدیدهای زیست محیطی و راهکارهای احیاء و حفاظت از تنوع زیستی تالاب پریشان تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ارزشهای اقتصادی – اکولوژیکی، تهدیدهای زیست محیطی و راهکارهای احیاء و حفاظت از تنوع زیستی تالاب پریشان تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ارزشهای اقتصادی – اکولوژیکی، تهدیدهای زیست محیطی و راهکارهای احیاء و حفاظت از تنوع زیستی تالاب پریشان تحت word :

سال انتشار: 1391
محل انتشار: دومین کنفرانس برنامه ریزی و مدیریت محیط زیست
تعداد صفحات: 11
نویسنده(ها):
نبی اله زمانی – دانشجوی کارشناسی ارشد زمین شناسی زیست محیطی، دانشگاه آزاد اسلامی، وا
زهره موسوی نسب – عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد استهبان

چکیده:
تالاب پریشان با مساحت تقریبی 4200 کیلومتر مربع و ارتفاع820 متر از سطح دریا واقع در جنوب غرب ایران و جنوب شر ق شهرستان کازرون در استان فارس یکی از مهمترین و ارزشمند ترین اکوسیستم های آبی کشور است. این دریاچه بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور بوده و در سال 1355 درکنوانسیون رامسر در ردیف تالاب های طبیعی دسته بندی و به عنوان تالاب بین المللی به رسمیت شناخته شده است. به رغم تمام ارزش های موجود، مطالعات انجام شده نشان میدهد که خطرات زیست محیطی زیادی این اکوسیستم را که به علت خشکسالی های چند سال گذشته تقریبا خشک شده است تهدید می کند. در این مقاله ابتدا ویژگی های جغرافیایی و زمین شناسی دریاچه و سپس ارزشهای منحصر به فرد اقتصادی- اکولوژیکی و تنوع زیستی آن در منطقه معرفی می شود و در نهایت مخاطرات زیست محیطی شامل تهدیدهای داخلی و خارجی، علل بروز آنها و اهداف راهبردى براى احیا، ارتقاء وحفاظت از ارزشهاى تنوع زیستى تالاب پریشان بررسی شده اند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی میزان تفکر استراتژیک در سازمان های استراتژی محور مطا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله بررسی میزان تفکر استراتژیک در سازمان های استراتژی محور مطالعه تطبیقی چهار صنعت در ایران تحت word دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی میزان تفکر استراتژیک در سازمان های استراتژی محور مطالعه تطبیقی چهار صنعت در ایران تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی میزان تفکر استراتژیک در سازمان های استراتژی محور مطالعه تطبیقی چهار صنعت در ایران تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی میزان تفکر استراتژیک در سازمان های استراتژی محور مطالعه تطبیقی چهار صنعت در ایران تحت word :

سال انتشار: 1389

محل انتشار: پنجمین کنفرانس بین المللی مدیریت استراتژیک

تعداد صفحات: 16

نویسنده(ها):

علی ربیعی – دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی موسسه آموزش عالی کار قزوین
فرناز خاتمی نو – دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی موسسه آموزش عالی کار قزوین
شهرام علاقه مند – دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی موسسه آموزش عالی کار قزوین
فاطمه خاشعی – دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی موسسه آموزش عالی کار قزوین

چکیده:

امروزه یکی از مسائل مطرح سازمان ها در جهت رسیدن به اهداف مدون و از پیش تعیین شده برنامه ریزی استراتژیک و به تبع آن تفکر استراتژیک است اما مدیران و مشاوران برنامه ریزی استراتژیک کمتر به این موضوع توجه دارند که پیش نیاز موفقیت در این زمینه ایجاد تفکر استراتژیک در سازمان و به ویژه در میان مدیران کلیدی است در واقع مشاوران می بایستی قبل از انکه برنامه استراتژیک به سازمان ارائه دهند مدیران را به تفکر استراتژیک تجهیز نمایند زیرا این نوع تفکر ، جان و جوهره برنامه ریزی استراتژیک می باشد مطالعات اولیه بیانگر این نکته است که برخی از واحدهای کسب و کار بزرگ، استراتژی تدوین شده دارد اما در مرحله اجرا یا بطور ناقص آن را پیاده سازی می کنند و یا همانند سازمان های فاقد استراتژی عمل می نمایند. این مقاله در گام اول به بررسی میزان وجود تفکر استراتژیک در میان مدیران پرداخته و در گام بعدی تفاوت میزان توجه به شاخصهای تفکر استراتژیک را در صنایع مختلف مورد بررسی قرار داده است دراین پژوهش روش تحقیق، توصیفی – پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد این پرسشنامه براساس ترکیبی ازمدل لیدکا که در برگیرنده پنج شاخص نگرش سیستمی عزم استراتژیک، فرصت طلبی هوشمندانه، تفکر در طول زمان و تفکر فرضیه محور است و سه شاخص منابع اندیشی، در ک تغییرات محیطی و تمایز گرایی که از طریق روش دلفی در میان اساتید و مدیران به دست آمده تهیه شده است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله دولت الکترونیک و متدولوژی پیاده سازی آن تحت word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله دولت الکترونیک و متدولوژی پیاده سازی آن تحت word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله دولت الکترونیک و متدولوژی پیاده سازی آن تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله دولت الکترونیک و متدولوژی پیاده سازی آن تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله دولت الکترونیک و متدولوژی پیاده سازی آن تحت word :

دولت الکترونیک و متدولوژی پیاده سازی آن

چکیده
پس از ظهور شبکه های جهانی اینترنت و در پی متداول شدن تجارت الکترونیکی (E.Commerce) سازمانها و شرکتها از این فناوری سود جستند، چنان که در سالهای اخیر شاهد پدیده نوین دیگری به نام دولت الکترونیک (E.Governement) هستیم. بی تردید دولت الکترونیکی اندیشه ای است که زمان تحقق آن فرا رسیده است در بسیاری از کشورها توجه به مفهوم دولت الکترونیکی و پیاده سازی آن اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. دولتها این مفهوم را تلاشی برای مدرنیزاسیون یا اصلاح و باز

مهندسی دولت می دانند و این میان دولتها باید نقش اساسی برای دستیابی و توسعه این فناوری ایفا کند. در این مقاله سعی شده تا جایی که ممکن است آنرا تبین و ارایه کند
واژه های کلیدی: فناوری اطلاعات ـ دولت الکترونیک ـ مهندسی معکوس ـ متدولوژی تحقیق

مقدمه
شبکه اینترنت محیط مهمی برای سازمان هایی شده است که نیاز به ارتباط متقابل با طبیعت وسیعی از سهامداران دارند. این شبکه جهانی نیز نقش بالقوه برای بازاریابی فرآورده ها و خدمات، انتقال اطلاعات به جامعه جهانی، تأمین گردهمایی الکترونیکی برای ارتباط و پردازش دادو ستدهای تجاری را دارد. محیط کاملاً جدیدی در حال پیدایش است که در آن شرکت ها باید با هم کار کنند تا شبکه دایم مشتریان، عرضه کنندگان و فرایندهایی باارزش افزوده را ایجاد کنند و با این همه، اکنون تلاش همه جانبه ای برای تغییر و دگرگونی بنیادی در دولت و احیای مجدد دولت وجود دارد که با حرکت به سوی خدمات دایم و به هنگام سریع شده است. شبکه اینترنت نیروی

بالقوه ای برای افزایش چشمگیر سطح خدمات کیفی دولت دارد و این کار با دسترس پذیر

کردن خدمات کنونی برای شهروندان و شرکت ها که بر پایه کاغذ و خدمات مبتنی بر باجه یا پیشخوان است انجام می پذیرد. به این علت دولت را با اولویت هایی روبه رو
می کند که از سوی رهبران آن تعیین شده است و دولت الکترنیکی فرصت برجسته ای فراهم کرده که با عرضه شیوه های جدید ارایه خدمات تحویل کالا به انتظارات جدید و تقاضای شهروندان و شرکتها، پاسخ دهد. برای دولت ها، شبکه اینترنت رسانه ای، محیط مقرون به صرفه برای افزایش و تأمین اطلاعات و خدمات است.رشنتهالر و تامپسون1 استفاده از فن آوری اطلاعات در دولت را به منزله آخرین پدیده در رشته ای از دگرگونی های بزرگ تلقی می کنند که به حکومت یادولت دوباره شکل داده است.

دولت الکترونیکی را می توان به سان تلاشهای دولت ها برای تأمین اطلاعات و خدماتی که شهروندان نیاز دارند با به کارگیری گستره ای از اطلاعات و فناوریهای ارتباطی تعریف کرد. لولینگ دولت الکترونیکی را به منزله همیشگی دولت تعریف می کنند، یعنی در هر تعامل یا ارتباط متقابلی که شخص ممکن است با هیئت یا سازمان حاکم با استفاده از شبکه اینترنت یا اینترانت داشته باشد. در نهایت، دولت الکترونیکی در حول و حوش روابط ما بانهادهای شهری خود و بنیاد جوامع نسل بعدی دور زده و درباره گسترش یا توسعه یا قرارداد اجتماعی برای فراهم کردن خدمات بهتر برای همه شهروندان و شرکت هاست. دولت الکترونیکی فقط برای قرار دادن فرمها و نحوه تأمین

خدمات از سوی دولت و همچنین چگونگی ارتباط با آنها به نحوی که متناسب با نیازهای کاربران یا استفاده کنندگان باشد مجدداً بررسی یا تجدید نظر کنیم. دولتها باید این روش را که «آن را بسازد و مردم آن را به کار خواهند برد» رها کنند. دولت الکترونیکی چهار اصل دارد: 1 تأمین خدمات بر مبنای افزایش حق انتخاب برای شهروندان؛ 2 دولت و خدمات آن را دسترس پذیر ساختن؛ 3 تأمین شمول اجتماعی؛ 4 استفاده بهتر از اطلاعات. اسبورن و گابلر در کتابشان به نام اختراع دوباره دولت: چگونه روحیه کارگشایی در حال دگرگونی بخش دولتی است، این اندیشه را مطرح کردند که مدل سنتی دیوان سالارانه دولت دیگر تحمیلی نیست. هدف اصلی این است که: کاری

کنیم که دولت بهترکار کند. آنها روش شهروند در مقام مشتری را برای اصلاح پیشنهاد می کنند که رهایی از مدل سنتی و دیوان سالارانه مدار و حرکت به سوی برقراری ارتباط متقابل نزدیکترین راه بین کارمندان دولت و شهروندانی که وظیفه خدمات به آنها را دارند مورد پشتیبانی قرار دهد. که در این امر باز مهندسی دولت امری مهم و اجتناب ناپذیر است. که در ادامه به بحث در مورد مدلهای پیاده سازی دولت الکترونیک پرداخته می شود،

دولت الکترونیک: تعریف مفهومی

دولت الکترونیک بر خلاف رویکردی که در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و به ویژه خاورمیانه مشاهده می شود عبارت از دادن رایانه به مقامات و کارمندان دولتی، اتوماتیک کردن رویه های علمی قدیمی یا صرفاً ارائه اطلاعات نهادها و وزارتخانه های روی وب سایت. به بیان ساده تر “فناوری اطلاعات و ارتباطات” کامپیوتر، اینترنت، سخت افزار، پایگاه داده، ادوات ارتباطی همراه و مانند آن نیست. اینها همگی از مظاهر و نمودهای ظاهری این تکنولوژی هستند. همین درک از “فناوری اطلاعات و

ارتباطات” است که در عمل موجب بروز هرج و مرجی شگفت آور در مدیریت و رویکرد نسبت به آن شده است.دولت الکترونیک عبارت از استفاده از فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی برای متحول کردن دولت و فرایند حکومت گری از طریق قابل دسترسی تر، کار آمدتر و پاسخگوتر کردن آن است. بر اساس تعریف دیگر دولت الکترونیک به معنای بهره گیری از قدرت اطلاعات و تکنولوژی های اطلاعاتی برای ایجاد ساخت جدیدی از دولت است که با جامعه اطلاعاتی و شبکه ای همخوان است.از این رو، دولت

الکترونیک در برگیرنده توسعه و به کارگیری زیر ساخت های اطلاعاتی و همچنین تدوین و اجرای سیاستها، قوانین و مقررات لازم برای تسهیل عملکرد جامعه اطلاعاتی یا دیجیتالی است. بنابراین، دولت الکترونیک در بر گیرنده موارد زیر است: 1ـ ایجاد شرایط دسترسی بیشتر به اطلاعات دولتی 2ـ بهبود مشارکت از طریق توانایی بخشیدن به عموم مردم برای تعامل با مقامات دولتی از طریق ارتباطات تعاملی شبکه ای. 3ـ پاسخگو ساختن از طریق شفاف تر ساختن فعالیتهای آن. 4ـ ایجاد فرصت های توسعه در مناطق روستایی و محروم. در واقع دولت الکترونیک از فناوری برای انجام اصلاحات از طریق تقویت و شفافیت، حذف فاصله و دیگر شکافها و توانمندسازی افراد برای

مشارکت در فرایندهای سیاسی ای که بر زندگی آنها تاثیر می گذارد استفاده می کند. برای رسیدن به طرح راهبردی دولت الکترونیکی فعالیت های اصلی دیده می شود که هر برنامه اصلی تعدادی برنامه فرعی دارد برای مثال برای برنامه اصلی شبکه مجازی دولت برنامه فرعی: مدیریت شبکه قانون و مقررات، امنیت ، محتوا (تولید اطلاعات بهنگام و ارائه به نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری مدیریت کلان کشور) لحاظ شده است. برای این که تقسیم کار موثری انجام شده باشد برای هر کدام از فعالیت های اصلی و فرعی، یک یا چند وزارتخانه به عنوان دستگاه مسئول در نظر گرفته شده است و در برنامه شبکه مجازی دولت به دلیل وسعتش دستگاه مسئول، ریاست

جمهوری است و دستگاه همکارش تمام دستگاه ها هستند. با این حال دولت الکترونیک فی نفسه یک کلید مشکل گشا نیست. با اینکه دولت الکترونیک می تواند تحول را تسهیل کند و فرایندهای اداری جدید و کارآمدتری را خلق کند، اما تمام مشکلات فساد و ناکارآمدی را حل نخواهد کرد و قادر نخواهد بود بر تمام موانع فراروی مشارکت مدنی غلبه کند. افزون براین، دولت الکترونیک در نتیجه خرید رایانه های بیشتر یا ایجاد وب سایت های توسط دولت به وقوع نمی پیوند.با اینکه ارائه یا انتقال خدمات به

صورت روی خط آن لاین می تواند نسبت به کانال های دیگر کارآمدتر و کم هزینه تر باشد، اما سبب صرفه جویی در هزینه ها و بهبود خدمات به صورت خودکار نخواهد بود. دولت الکترونیک فرایندی است که نیازمند برنامه ریزی، گشایش پایدار منابع و اداره سیاسی است. استفاده از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات ، استعداد آن را دارد که شیوه تعامل مردم (شهروندان) با دولت و دولتها با همدیگر را متحول سازد. دولت الکترونیک شرایط دسترسی مردم به اطلاعات سودمند در مورد زندگی خود و ارائه خدمات دولتی را بهبود می بخشد و فرصت های جدیدی را برای مشارکت در فرایندهای سیاسی ارائه می دهد. اما این در شرایطی تحقق می یابد که دولت الکترونیک درنهایت

به حکومت گری الکترونیک منجر شود، نه استفاده از رایانه ها و خودکارسازی رویه های پیچیده نمی تواند منجر به کارآمدی بیش تر در دولت یا بهبود مشارکت مدنی گردد. بخش دولتی مهمترین نقش را در از میان بردن شکاف دیجیتال در سطح ملی بر عهده دارد. بنابراین دستگاههای دولتی می توانند با ÷یشقدم شدن در بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات، سایر بخشها را تشویق به حرکت در این جهت نماید. باید توجه داشت که مهمترین بخش در ترکیب “دولت الکترونیکی” واژه الکترونیک نیست بلکه دراین زمینه “دولت” مهمترین نقش را بر عهده دارد. بر این اساس دولت الکترونیکی را باید بعنوان جایگزین و مکمل اداره نظام دولتی خدمات دانست.

کاربردهای دولت الکترونیک

کاربردهای دولت الکترونیکی را می توان به چهار دسته تقسیم کرد: 1ـ دولت به شهروندان (G2C) که شاید مهمترین و رایج ترین نوع دولت الکترونیکی می باشد که از دادن اطلاعات بر خط مناسب به مردم تا پرداخت ضورت حسابهای تلفن، آب، برق، قبوض جریمه و ;. را در بر میگیرد. 2ـ دولت به کسب و کار (G2B) که در آن دولت نیازهای خاص جامعه تجاری را از طریق اینترنت تأمین می کند و از ثبت شرکتها تا تأمین تجهزات الکترونیکی را در بر می گیرد. 3ـ دولت به کارمندان (G2E) که برای فراهم

کردن اطلاعات برای کارمندان بخش عمومی با استفاده از اینترنت یا شبکه خصوصی طراحی شده است تا آنها به اطلاعات منابع انسانی مانند مزایای پرسنلی و باز نشستگی، اخبار جدید و سایر اطلاعات و کاربردهای کارمندی دسترسی داشته باشد. 4ـ دولت به دولت (G2G) که معمولاً از طریق اینترنت یا شبکه خصوصی دولتها قابل دسترسی است. قرار دادن فرایند کامل آماده سازی بودجه سالانه و یا برنامه های بلند مدت به شکل روی خط می تواند مثالهای خوبی از این مورد باشد.

شکاف دیجیتالی چالشی در استقرار دولت الکترونیکی
فاصله یا شکاف دیجیتالی به منزله یکی از چالشهای مهم در استفاده نکردن از فناوری اطلاعات است، که مانعی در راه استقرار موفق دولت الکترونیکی در کشورهاست که تقریباً تمام کشورها بدان توجه کرده اند. در جهت فاصله دیجیتالی، کمبود تحقیق در زمینه وابستگی و ارتباط میان دسترسی به اطلاعات و ارتباطات موانعی وجود دارد. در فهرست زیر بر تعدادی از مرتبطین موارد در خصوص به کار نگرفتن ICT در جوامع اشاره شده است: ـ گران بودن برای استفاده عموم، پیچیدگی زیاد برای استفاده، نبود امنیت لازم، نداشتن یا کمبود مزایا، نداشتن زمان استفاده، نداشتن آگاهی و داشتن کافی امتناع و رد استفاده در عموم، فناوری برای همه در دسترس نیست، نداشتن

تجهیزات لازم برای استفاده عموم. به عبارت دیگر، به رغم اینکه گروه وسیعی با مشکلات و موانع فیزیکی کاربرد با اینترنت مواجه نیستند تنها 60% این افراد از آن استفاده می کنند. بیشتر از 40% این افراد جزو گروه غیر کاربران محسوب می شوند که به طور نظری می توانند از اینترنت استفاده کنند اما این کار را انجام نمی دهند. این مسئله نشان می دهد که صرف دسترسی به اینترنت برای کاربرد آن کفایت نمی کند. بخشهای جامعه در دسترسی و کاربرد اینترنت به سه مقوله تقسیم می شوند: 1ـ افرادی که به اینترنت دسترسی ندارند و به تبع از آن استفاده نمی کنند. 2ـ افرادی که به اینترنت دسترسی دارند و از آن استفاده نمی کنند. 3ـ افرادی که به اینترنت دسترسی

دارند و از آن استفاده می کنند. در موانع فیزیکی در استفاده از اینترنت می توان به موارد فناوری، مهارت، اعتماد و هزینه های اشاره کرد و در خصوص جنبه دیگر می توان به مواردی از قبیل کمبود مزایا، نداشنن وقت، بی نیازی، امتناع عمومی و کمبود اطلاعات اشاره داشت.با توجه به مطالب فوق متوجه می شویم، موانع در مورد با دسترسی و دلایل از لحاظ استفاده و کاربرد فناوری اطلاعات و ارتبطات قرار داد. لذا باید بر حذف موانع با فراهم آوردن دسترسی و کاهش دلایل در جهت استفاده از اینترنت برای حذف یا کاهش فاصله دیجیتالی، اقدام شود.

مدلهای ارزیابی دولت الکترونیکی
تاکنون مدلهای بسیاری برای ارزیابی وضعیت الکترونیکی پیشنهاد شده اند. بعضی از پیشرفته ترین آنها توسط سازمان ملل متحد و گروه Mosaic پدید آمده اند. هر مدل از معیارهای خاصی برای بررسی سطح دولت الکترونیکی کشورها استفاده میکند. مثلاً مدل سازمان ملل متحد از زیرساختهای تکنیکی، سرمایه انسانی و حضور وب به عنوان معیارهای اصلی استفاده می کند در حالیکه isociety ، استفاده از دولت الکترونیکی توسط شهروندان را یکی از معیارهای اساسی چنین ارزیابی ای می داند. از سویی دیگر KPMG به طور خاص بر جنبه های مدیریتی تمرکز می کند که اساساً به استراتژی الکترونیکی ، ریسک و مدیریت برنامه ریزی ، مدیریت زنجیره ارزش ها و

مدیریت عملکرد به علاوه معماری فنی . قابلیت های سازمانی می پردازد. و دیگر اینکه مدلهای توسعه دولت الکترونیک عبارتند از: 1 مرحله ظهور؛ که طی آن تعدادی وب سایت های ساده و مستقل از هم از طریق دستگاه های دولتی ایجاد و بر روی آنها اطلاعات محدود و پایه ای گذاشته می شود. 2مرحله تکامل یافته ؛ در این مرحله بر تعداد سایتهای دولتی افزوده می شود و نیز در این مرحله اطلاعات غنی تر و پویاتر هستند و تغییرات با توان بیشتری در سایتهااعمال می شوند و کاربران انتخاب های بیشتری دردسترسی به اطلاعات دارند. 3مرحله تعاملی ؛ در این مرحله کاربران از پرسشنامه های الکترونیکی سود می جویند و از طریق اینترنت با بخش های دولتی

برای انجام دادن کار خودتماس برقرار می کنند. 4مرحله تراکنش؛ که طی آن کاربران می توانند پرداخت هزینه خدمات یا انجام دادن تبادلات مالی از طریق شبکه اینترنت و به صورت امن صورت دهند. 5مرحله یکپارچه ؛ در این مرحله، کلیه فعالیت های دولتی به صورت یکپارچه از طریق مدخلی واحد بر روی شبکه اینترنت ارائه خواهد شد. در این بخش ما مدلی سه سطحی برای برآورد سطح دولت الکترونیک پیشنهاد می کنیم. در این مدال تأکید اصلی ما بر “استفاده از دولت الکترونیک توسط شهروندان” به عنوان هدف نهایی است و بنابراین آن را مهترین معیار در ارزیابی وضعیت دولت الکترونیک در کشورها می دانیم. تمامی تلاشهایی را که در جهت ایجاد و پیاده سازی دولت الکترونیک به عمل می آید را تنها در صورت استفاده شهروندان از آن، می توان موفق دانست. برای رسیدن به نرخ استفاده بالاتر شهروندان از دولت الکترونیکی، باید

اطلاعات و خدمات دولتی به درستی برای شهروندان روی سایتهای دولتی الکترونیک فراهم آید. بسته های نرم افزاری که این اطلاعات و خدمات را فراهم می آورند، نه تنها باید برای شهروندان مفید باشند، بلکه باید به آسانی قابل دسترسی گردند تا احتمال استفاده آنها از سوی شهروندان افزایش یابد. برای ایجاد کاربردهای مناسب از دولت الکترونیکی و افزایش احتمال موفقیت آن، دولت احتیاج به ایجاد زیر ساختهای ملی مناسب دارد. زیر ساخت ملی تنها شامل جنبه های فنی مانند سخت افزار، نرم افزار و شبکه نیست. بلکه جنبه های اساسی دیگران چون زیر ساختهای فرهنگی و قانونی را هم در بر می گیرد. ایجاد زیر ساخت کارامد یک ضرورت است. بنابراین سایر جنبه ها هم در موفقیت دولت لکترونیک اثر بسزایی دارند. داشتن زیر ساختهای ملی مناسب، پیاده سازی کاربردهای دولت الکترونیک را میسر می سازد که آن هم به نوبه خود استفاده انبوه شهروندان را ممکن خواهد ساخت. در ادامه ایجاد استراتژی الکترونیک مناسب شامل چشم انداز، برنامه، سیاستها، و تخصیص منابع، می تواند به شرح لایه های مدل پیشنهادی کمک کند.

1ـ زیر ساختهای ملی
1-1 زیر ساخت فنی (نرخ نفوذ اینترنت، نرخ نفوذ رایانه شخصی، محور اصلی و محلی، ارتباطات بین المللی و ;;). 1-2 زیر ساخت قانونی و قانون گذاری (حداقل معینی از چارچوبی قانونی برای تدارک جنبه های قانونی دولت الکترونیک مانند امضای الکترونیکی، حریم شخصی، رمز نگاری استانداردها و غیره برای موفقیت دولت الکترونیک حیاتی هستند.) 1-3 زیر ساخت منابعی انسانی (سطح حداقلی از منابع انسانی تعلیم دیده باید موجود باشد.) 1-4 زیر ساخت فرهنگی (فرهنگ ایجاد دسترسی آسان به اطلاعات برای مردم باید در دولت وجود داشته باشد و فرهنگ استفاده از چنین اطلاعاتی نیز باید میان مردم گسترش یابد.) 1-5 زیر ساخت ملی و بانکی برای تامین امنیت لازم در پرداخت های روی خط. 1-6 سایر زیر ساختها (وجود شرکتهای محلی فراهم کننده دسترسی به اینترنت، شرکتهای میزبان، شرکتهای تامین کننده

الکتریسته پایدار و ; برای موفقیت دولت الکترونیکی ضروری هستند.

2ـ تدارک دولت الکترونیک
پیاده سازی موفق دولت الکترونیک شامل جنبه های زیر است: 2-1 سرمایه انسانی (استخدام، آموزش، انگیزش). 2-2 رویه های کاری (به منظور امکان نگهداری، روز آمد کردن و بهبود سایتها).
2-3 تکنولوژی (استفاده از تکنولوژی مناسب برای رواج کاربرد دولت الکترونیک بین سازمانهای عمومی، ایجاد امنیت و ;.)

3ـ استفاده توسط شهروندان
این مهمترین معیار برای رسیدن به موفقیت در پروژه های دولت الکترونیک است. تدارک زیر ساختهای قوی و پیاده سازی کاربردهای مفید، تنها در صورتی موفق به حساب می آیند که شهروندان از آنها استفاده کنند. سودمندی و آسانی استفاده از این کاربردها، آموزش مردم و تشویق آنها به استفاده از این کاربردها، ایجاد اطمینان در شهروندان درمورد مسایل مهمی از جمله رعایت حریم شخصی و امنیت در پرداخت های روی خط و دادن حق انتخاب به شهروندان در استفاده از خدمات، نقشی حیاتی در موقعیت پروژه های دولت الکترونیک دارند.

اصلاح و باز مهندسی دولت

در اواخر دهه 80 اوایل دهه 90 م، واژگان جدیدی در بخش عمومی تکوین یافت، مفسران از احیا یا مهندسی دولت یاآن چنان که اسپورن و گالبر از آن یاد کرده اند، از باز آفرینی دولت سخن گفتند. اصلاح بخش عمومی، در تعریفی کلی عبارت است از تغییرات در سازمانهای بخش عمومی برای بهبود کارایی آنها، بدین ترتیب، اصلاح بخش عمومی رامی توان به منزله فرایندی مداوم از بدو تاسیس موسساتی که ما امروزه آنها را تحت عنوان «بخش عمومی» می شناسیم تصور کرد. اگر چه سازمانهای دولتی تقریباً بی رقیب هستند، باید ماموریت خود را به نحوی مطلوب، شایسته و کم هزینه انجام دهند. انجام دادن آسان مورد توجه رویکرد بازمهندسی است گفتنی است که

مردم در مراجعه به بخش خصوصی، نیازهای خود را سریع درست، ارزان و آسان به دست می آورند. پس برای آنها پذیرفتی نیست که بخش دولتی در همان سطح قبلی خود فعالیت کند و ارتقا نیابد. بسیاری از فعالیتهای سازمانها و شرکتها بیهوده است. منظور از فعالیتهای بیهوده، فعالیتهایی است که نه تولید ارزش میکند و نه ارزش آفرینی را فراهم می سازد این فعالیتها را فعالیتهای بدون ارزش افزوده ای نامیده اند که هم بخش خصوصی و هم در بخش دولتی فراوان به چشم می خورد. در نظام بازمهندسی کسب و کار، عنوانهای کهن و ترتیبات سازمانی گذشته همچون بخش بندی اداره، دایره، گروه ومانند آن از اهمیت می افتند. در باز مهندسی، مهم این است که با یاری گرفتن از نیازهای امروز فناوریهای نوین، چگونه کار را سازمان دهیم. آنچه مردم و شرکتها دیروز انجام داده اند کمکی نخواهد کرد. از این رو، آنچه در فلسفه

بازمهندسی مشهود است تغییر ساختار سازمانی با توجه به مقتضیات زمان و پیشرفتهای فناوری در جهت ماندگاری سازمانی است. اما باید توجه داشت، بازمهندسی فناوری اطلاعات در صورتی می تواند منشأ تحول بزرگی شود که ابتدا کارها به صورت درست سازماندهی شوند. فعالیتهای بیهوده حذف شوند، تفویض اختیارات صورت پذیرد و سپس پرسیده می شود که چگونه می توان با استفاده از این فناوری به آنچه اکنون در توانمان نیست دست یابیم؟ آن گونه که در بخش دولتی مرسوم شده، رایانه را در چارچوب نظام موجود به چنگ مشکلات

می فرستند بازمهندسی تلقی نمی شود. در حقیقت استفاده نادرست از فناوری، اندیشه و رفتار کهنه می تواند سدی در برابر تفکر نوین و بازمهندسی باشد. براساس تجربه شرکتها و سازمانها موفق، رهنمودهایی به شرح زیر مطرح می شود: * اقدام بازمهندسی باید در قالب ماموریتی راهبردی کاملاً روشن تعریف شده باشد. * در بازمهندسی باید به فرایندهای کار بین سازمانی که در قالب مأموریت سازمان حایز اهمیت و حساس است و تأکید شود. * کاهش هزینه تنها هدف بازمهندسی نیست. جست و جو فرصتهایی برای منابع جدید رشد درآمد، می تواند محرک با اهمیتی برای اقدامات بازمهندسی باشد. * رهبری در موفقیت اقدامات بازمهندسی نقش بسزایی

ایفا می کند. خود کارکردن فعالیتهای اداری سبب می شود تا حجم بسیار زیادی از دیوان سالاری کاهش یابد، مشروط بر آنکه قبل از استفاده از این نظامها، فرایندهای کاری تعریف شود، و ساده سازی لازم انجام پذیرد. پس از این فناوری استفاده مطلوب انجام گیرد مفهوم بازمهندسی تا حد زیادی بد تعبیر می شود. این واژه به تعبیر عام بدل شده که تقریباً در مورد هر نوع تغییر و تحول سازمانی از کنار گذاشتن کار تا به کارگیری دستگاههای خودکار به کار می رود. بازمهندسی فعالیت را حذف می کند نه شغل و انسان را؛ بازمهندسی به چگونگی کار می پردازد نه به چگونگی سازماندهی مجدد سازمان، بازمهندسی به جای ارائه ساز و کارهای جدید برای طراحیهای قدیم طراحی روند جدید را میسر می سازد. از لحاظ نظری هرچند که فناوری اطلاعات قادر به انجام دادن آن باشد، می تواند با ابزاری از نوع دیگر انجام پذیرد. اما در صحنه عمل،

توانایی فناوری اطلاعات در افزایش سرعت یا کاهش هزینه فعالیتهای اطلاعاتی به این معنی است که این فناوری کاراییهایی دارد که در صورت استفاده از روش جایگزینی به نحو شایسته ای قادر به انجام دادن نخواهیم بود. از این رو IT همراه با تغییرات را به ارمغان می آورد و سه دسته امکان تغییر در بطن اصلاحات دارد. جایگزینی: IT امکان خودسازی فرایندهای موجودی که اسنا انجام میدهد و شامل پذیرش ذخیره سازی، پردازش، برون دهی یا انتقال اطلاعات است. برای مثال می توان خودکارسازی کارهای فروشدگی معمول در فروشگاهها را در نظر گرفت. پشتیبانی: IT به فرایندهایی که انسان انجام میدهد کمک می کند. برای مثال: کمک در فرایندهای کنونی دولت

درتصمیم گیری، ارتباطات و اجرای تصمیمها. نوآوری: امکان ایجاد زمینه های جدیدی که IT انجام میدهد یا پشتیبانی از فرایندهای نوینی که از سوی انسان انجام می شوند. برای مثال می توان از خلق روشهای جدید عرضه خدمات همگانی نام برد. فناوری اطلاعات پنج مزیت عمده برای فرایند اصلاحاتی به همراه دارد. هر چند در عمل این پنج مزیت کاملاً تفکیک پذیر نیستند، اما میتوان آنها را به ترتیب زیر خلاصه کرد: ارزانتر، بیشتر، سریعتر، بهتر و برای اولین بار.

گامهای اساسی ایجاد دولت الکترونیک
عوامل متعددی زمینه این امر را فراهم می سازد که همگی ناشی از رشد فن آوری و پیچیده تر شدن زندگی بشر می باشد. دولت ها برای پاسخ به این پیچیدگی ناگزیزند که اقدام به ایجاد دولت الکترونیک نمایند: ـ رشد فن آوری ویژه اطلاعات ـ سرمایه گذاری بنگاه های اقتصادی در بخش فن آوری اطلاعات و تطبیق آن با نیازها شرایط خویش ـ رشد استفاده از اینترنت و عادت کردن مردم به استفاده از آن ـ فشارهای ناشی از رقابت ـ جهانی شدن. اینک بطور خلاصه اشاره ای به عوامل فوق می کنیم:
این فن آوری امروز بنا به نظر دانشمندان این رشته، با نرخی فزاینده و به صورت تصاعد هندسی در حال رشد می باشد. فن آوری اطلاعات، نماد عصر حاضر است. بعنوان مثال، طبق پیش بینی ها در این زمینه قدرت محاسباتی رایانه ها در 18 ماه دو برابر رشد یک شبکه به میزان توان دوم استفاده کنندگان از آن شبکه می باشدو یا بطور

متوسط می گوید مسیرهای ارتباطی (شبکه ها) هر 12 ماه 3 برابر می گردند . همان گونه که از مثال های فوق بر می آید سرعت رشد فن آوری اطلاعات بسیار زیاد می باشد و این امر در تمامی پدیده ها از جمله دولت و موسسات دولتی تأثیرات شگرفی بر جای می گذارد بنگاه های اقتصادی سر مایه گذاری های کلانی را در زمینه اطلاعات بعمل آورده اند. بخش عمومی نیز در پاسخگویی به شرایط کنونی و کم کردن شکاف بین بخش عمومی و دولتی ناگزیر از سرمایه گذاری در این زمینه می باشد. بعنوان مثال سرمایه گذاری شرکت های ایالات متحده در زمینه اطلاعات از زیر 10% در سال های گذشته به میزان 50% در حال حاضر رسیده است و به دلیل سرمایه

گذاری هایی که در این زمینه شده، هزینه مبادلات بانکی به میزان 30% هزینه مبادلات بانکی معمولی کاهش یافته است. بین سال های 95 تا 98 میلادی، تولیدات ناشی از فن آوری اطلاعات 80% از کل تولید ناخالص ملی ایالات متحده را تشکیل داده است که به میزان 35% نیز در رشد واقعی اقتصادی ملی آن کشور موثر بوده است. در طی فروش عید کریسمس سال 1999 فروشندگانی که محصولات خود را ا طریق اینترنت به فروش می رساندند، فروشی معادل 3/1 میلیارد دلار داشتند که این میزان 4 برابر فروش آنان در سال 1998 بوده است. پیش بینی می شود که در سال 2003 در زمینه دولت الکترونیک در ایلات متحده حدود 6/1 میلیارد دلار هزینه گردد. همچنین

پیش بینی می شود که تا سال 2006 دولت ایالات متحده 15% از شهریه ها و عوارض و مالیات را بصورت بدون وقفه وصول نماید و حدود 14000 مورد از وظایف و خدمات دولت به مردم و بنگاه های اقتصادی ارائه خواهد شد. در مورد رشد استفاده از اینترنت، به مثالی از ایالت ویرجینیا اشاره می کنیم. در این ایالت 8/76% از شهروندان از خانه یا محل کار خود به اینترنت دسترسی دارند و 38% از آنها از اینترنت و پست الکترونیک بطور روزانه استفاده می کنند که این امر نشان دهنده رشد استفاده از اینترنت و عمومیت یافتن آن می باشد. انتظار افراد نیز در مورد خدمات و محصولات و نحوه و کیفیت ارائه آن بطور روز افزون در حال تغییر است و دولت نیز باید پاسخگوی این نیازها و انتظارات باشد. مردم خواهان آن هستند که ساعت کار موسسات دولتی افزایش یابد و هر زمان که خواستند بتوانند کارهای خود را انجام دهند، در صف ها معطل نشوند،

خدمات را با کیفیتی بالاتر دریافت نمایند، خدمات و محصولات ارزانتری به دستشان برسد. در مواردی از این قبیل دولت الکترونیک می تواند تا حدودی پاسخگوی انتظارات باشد. دولت ها برای جذب سرمایه، مشاغل و اشتغال، گردشگران و موارد دیگر با هم در رقابت می باشند که دولت الکترونیک این امکانات را برای آنها فراهم می آورد. جهانی شدن نیز دولت ها را وادار می سازد تا بمنظور فروش کالا و خدمات خویش و همچنین صدور فرهنگ و شناساندن خویش به سایر ملل اقدام به تاسیس دولت الکترونیک نماید. سرعت کلی هماهنگی دولت ها با اینترنت بطور قابل ملاحظه ای کندتر از سرعتی است که بخش خصوصی به وسیله آن خود را با اینترنت تطبیق می دهد. گستردگی و پیچیدگی عملیات دولت یکی از دلایل اصلی کندی نسبی توسعه دولت الکترونیک است. بسیاری از سازمان های دولتی خدماتی را عرضه می کنند که به بخش اعظم جمعیت کشور مربوط می شود، بعلاوه بسیاری از خدمات ارائه شده توسط سازمان های دولتی از قبیل آموزش و پرورش از نظر سیاسی و اجتماعی

حساس هستند و همچنین در ارائه خدمات دولتی سطوح مختلف سازمانی که نسبت به سطوح بالاتری پاسخگو هستند دخیل می باشند. این گونه سازمان ها و از جمله موسسات مجری قانون، نمی توانند حتی برای مدت اندکی کار خود را جهت ایجاد ساختارهای دولت الکترونیکی تعطیل کنند در ضمن نابرابری در دسترسی به اینترنت زمینه ای برای نگرانی جدی سیاسی است در نتیجه چون دولت ها نمی توانند مشتریان خود را انتخاب کنند لذا باید خدمات خویش را بطور برابر در اختیار همه شهروندان قرار دهند. امروزه حتی در کشورهایی که دسترسی گسترده ای به اینترنت دارند تنها نیمی از جمعیت در خانه های خود به اینترنت متصل هستند. از آنجا که

موسساتسازمان های کاملاً الکترونیکی تبدیل شوند. بر این اساس، تاسیس دولت الکترونیکی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، ارتباط عمیقی به سیاست های بهبود دسترسی مردم به اینترنت پیدا می کند. تفاوت های اساسی بین انگیزه ها و موانع پیش روی موسسات دولتی و فعالان بخش خصوصی وجود دارد. برای یک شرکت خصوصی که با رقابت گسترده اینترنتی سایر شرکت ها مواجه است، نفی اینترنت یک انتخاب جذاب نیست. این در حالی است که موسسات دولتی که با مشتریان

انحصاری روبه رو هستند هرگز مقید به رقابت گسترده با اینترنت نیستند. البته فعالان بخش عمومی همچون برخی از شرکت های راه آهن و هواپیمایی که با رقابت تجاری مستقیم رو به رو هستند از این قاعده کلی کندی حرکت موسسات دولتی به سمت بهره گیری از خدمات اینترنتی مستثنی هستند. دلیل این امر هم همین است که این شرکت ها برای آن که بتوانند با رقبای خویش مقابله کنند مجبور به استفاده از ایتنرنت هستند و بالاخره این که عوامل سازمانی و فرهنگی نیز در کندی حرکت دولت ها به سمت الکترونیکی شدن موثر می باشند. ساختار هرمی موسسات دولتی نسبت به ساختارهای افقی و منعطف موجود در شرکت های بخش خصوصی سازگاری کمتری از اینترنت دارند. افزایش شفافیت و پاسخگویی که از مستلزمات ذاتی انتقال سنتی به سازمان الکترونیک است توسط موسسات دولتی به دلایل مشروع همچون مسایل

امنیتی یا به دلیل خطرات بالقوه آن برای ساختار موسسات دولتی خطرناک جلوه می کند. البته با این وجود ادعای مربوط به رقابت بین ادارات یا سطوح مختلف دولتی برای افزایش پاسخگویی در مورد طرح مربوط به دولت الکترونیک گسترش یافته است. اگر چه دلایل فوق نسبت به کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه به یک میزان معتبر هستند اما تردیدی نیست تک کشورهای در حال توسعه در راه حرکت به سمت الکترونیکی شدن با مشکلات گسترده دیگری همچون فقدان زیر بنهای ارتباطی، دانش ضعیف رایانه ای، عدم آگاهی نسبت به پتانسیل های اینترنت و مقررات دست و پاگیر که استفاده از اینترنت را محدود می کند مواجه هستند. همچنین اگر چه کاربرد اینترنت و بطور کلی فن آوری های اطلاعاتی و ارتباطی در مدیریت عمومی برای این بخش منافع مالی خالص زیادی به دنبال دارد، اما در بسیاری از کشورهای در حال

توسعه، سرمایه گذاری در این بخش هزینه های بالایی را بر بودجه های آن ها تحمیل می کند. با این وجود به رغم مشکلاتی که در مقابل دولت ها برای استفاده از اینترنت در ارائه خدماتشان وجود دارد، دولت الکترونیک به یک پدیده در حال گسترش همچون تجارت الکترونیکی تبدیل شده است. انتظار می رود این روند همانگونه که در سایر مناطق جهان باهمان سرعت و به همان دلایل که تجارت الکترونیکی از ایالات متحده به سایر کشورهای توسعه یافته و سپس در حال توسعه سرایت کرد، گسترش یابد که این امر یک انتظار منطقی به نظر می رسد.

نتیجه گیری
تاکنون مدلهای بسیاری برای ارزیابی وضعیت دولتهای الکترونیکی پیشنهاد شده اند. هر مدل از معیارهای خاصی برای بررسی سطح دولت الکترونیکی کشورها استفاده می کند. اینکه هر کدام از آنها تا چه حد در ارزیابی سطح دولت الکترونیکی موفق هستند وابسته به وجود هماهنگی نزدیک تعیین رتبه آن کشور در ایجاد دولت الکترونیک برمبنای آن مدل و میزان استفاده از دولت الکترونیک در آن کشور،

بر می گردد. در برخی از مطالعات دیده می شود که کشوری بر مبنای مدل خاصی در رتبه بالایی جای می گیرد در حالیکه دولت الکترونیک چندان در ان کشور رایج نیست. علت این نقص تأکید بیش از حد بر جنبه های نرم چون جنبه های فرهنگی و قانوی است. با استفاده از نتایج سایر محققان در این زمینه ها مدلی سه سطحی شامل “زیر ساختهای ملی” “تدارکات دولت الکترونیک” و “استفاده برای شهروندان” برای دولتهای الکترونیک پیشنهاد کردیم. این مدل را می توان به عنوان چارچوبی برای چنین ارزیابی به کار برد. مطالعات بعدی میتواند به روشن تر ساختن مولفه های هر لایه و کمی کردن آنها بپردازید تا منجر به ارایه یک امتیاز بالا در سطح دولت الکترونیک هر کشور گردد و در نهایت امکان مقایسه و رتبه بندی کشورها را باید به روند آنها در تدارک دولت الکترونیک و استفاده از آن توسط شهروندان فراهم سازد. لازم است با

شناخت مشکلات و موانع در ساختار بدنه دولت، عملکرد قوی و پیگیر و رویکرد اساسی به مدیریت تغییر نسبت به ایجاد ساختاری متناسب با دولت الکترونیکی در کشور اقدام شود. ضمن آنکه سازمانها باید با درک صحیح از مفهوم بازمهندسی با توجه به رشد سریع فناوری اطلاعات و ارتباطات و کاهش هزینه های آن که فرصتی را در اختیار سازمانها قرار داده است به گونه ای درخور توجه شیوه های کسب و کار خود را تغییر دهند یا بهبود بخشند، لذا در جهت طرح دولت الکترونیکی تمام دستگاههای دولتی می توانند با برنامه ای هماهنگ به این مهم اقدام کنند. همچنین باید توجه داشت آنچه در این بازنگری مهم است نیاز و انتظارات مردم در اصلاح یا طراحی مجدد خدمات سازمانهاست نه نیاز سازمان.

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله در مورد عدالت اقتصادی تحت word

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله در مورد عدالت اقتصادی تحت word دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد عدالت اقتصادی تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد عدالت اقتصادی تحت word ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد عدالت اقتصادی تحت word :

عدالت اقتصادی

مولای متقیان علی‌بن ابیطالب(ع) در نهج‌البلاغه می‌فرماید:«حق،وسیع‌ترین واژه‌ها در توصیف و تنگ‌ترین در عمل است.» عدالت و قسط از مصادیق بارز حق و مشمول این کلام مولاست و از این‌روست که در توصیف آن هزاران سخن و شعار گفته می‌شود اما در مقام عمل کم‌تر نصیبی عاید عامهء مردم و به ویژه تهیدستان و مظلومان نمی‌شود.مثال روشنش این‌که مردم ایران بیش از 100 سال پیش برای دستیابی به «عدالتخانه» قیام کردند و راه پیمودند اما هنوز به تحقق آرمان «عدالت» چشم دوخته‌اند و برای دستیابی به آن روزشماری می‌کنند.

بدون آن‌که بخواهم به کالبدشکافی «عدالت» در همهء ابعاد و وجوه بپردازم، و از آن‌جا که با روی کارآمدن دولت نهم به گونه‌ای تحقق «عدالت» به «عدالت اقتصادی» تقلیل و وعدهء تحقق آن بسیار داده شده و می‌شود، و حتی در این مسیر «سهام عدالت» تعریف و در حال اجراست، در ادامه تلاش خواهم کرد که تصویری از وضعیت موجود اقتصادی و توزیع درآمد در کشور ارایه کنم به امید آن‌که بتواند شاخص‌های راهنمایی برای تحقق «عدالت اقتصادی» در سال‌های پیش‌رو باشد.خوشبختانه در عرصهء اقتصادی تحقق «عدالت» قابل اندازه‌گیری و سنجش است و با تکیه بر داده‌های آماری می‌توان میزان تحقق وعده‌ها و شعارها را هر ساله اندازه گرفت و محک زد.

– برطبق تحقیقات و مطالعات انجام شده نزدیک به 50 درصد درآمد ملی در ایران به دو دهک درآمدی ثروتمند و مابقی به هشت دهک درآمدی متوسط و پایین تعلق دارد. در واقع می‌توان گفت یک شکاف طبقاتی روشن در جامعهء ایرانی وجود دارد که طبعاً هیچ‌گونه سازگاری با «عدالت اقتصادی» و «توزیع عادلانهء درآمد» ندارد.
2- نسبت درآمد دهک ثروتمند به دهک فقیر در مناطق شهری حدود 1

5 برابر و در مناطق روستایی حدود 19 برابر ‌و نسبت دو دهک ثروتمند به دو دهک فقیر حدود 9 برابر است. ملاحظه می‌شود که به دلیل توزیع نابرابر درآمد در ایران با قله‌های ثروت و دره‌های فقر روبه‌رو هستیم.
3- نزدیک به دو درصد جمعیت ایران دچار فقر مطلق‌ هستند و نزدیک به 20 درصد زیر خط فقر نسبی به سر می‌برند، ضمن آن‌که وضعیت شش دهک درآمدی متوسط نیز تعریف چندانی ندارد. این وضعیت با وجود تخصیص فراوان یارانه‌های آشکار و پنهان و کمک‌های اجتماعی است که هر ساله از سوی دولت و در قالب بودجهء عمومی هزینه می‌شود.
اقتصاد ایران با بهره‌مندی از درآمد نفت و منابع طبیعی غنی و نیروی انسا

نی توانمند ظرفیت و استعداد فراوانی برای رشد و توسعه و تحقق «عدالت اقتصادی» دارد و به ویژه با بهره‌مندی دولت از درآمد نفت باید این هدف زودتر از اکنون تحقق می‌یافت و ما با تصویری غیر از آنچه توصیف شد روبه‌رو بودیم، ‌اما و صد اما که با وجود حرف و سخن و شعار فراوان و حسن‌نیت مسوولان ادارهء کشور در مورد «عدالت اقتصادی» در همهء سال‌های پس از انقلاب به دلیل سیاست‌های غلط آنچه پیش‌روی ماست همین تصویر تلخ و ناعادلانه است. اقتصاد دولتی و تخصیص غیرهدفمند یارانه‌ها به جای آن‌که مرهمی به‌جان فقرا و بهبود توزیع درآمد در جامعهء ما باشد خود به تثبیت و پایداری شکاف طبقاتی و توزیع ناعادلانهء درآمد منجر شده و این وضعیت رقت‌بار و مخاطره‌آمیز را دامن زده است.
دولت نهم که با شعار «عدالت محوری» آمده و خوشبختانه همراهی همهء قوا و نهادهای حاکم را برای تحقق این هدف به همراه دارد، باید برنامهء روشن و عملیاتی خود را برای اجرای «عدالت اقتصادی» ارایه کند و به ویژه شاخص‌های کمی میزان تحقق این هدف را در سال‌های پیش‌رو اعلام دارد. قطعاً اگر راهی غیر از این توسط دولت نهم پیموده شود، حداکثر نتیجهء حاصله مثل گذشته‌ای خواهد بود که به حق مورد نقد و پرسش دولتمردان حاکم فعلی است.
گذشت بیش از یک ربع قرن از پیروزی انقلاب اسلامی ‌که یکی از آرمان‌هایش تحقق «عدالت اجتماعی» بوده است، کارآمدی نظام را وابسته به تحقق این آرمان کرده است و باید امیدوار بود که دولت نهم نه در عرصهء حرف و شعار بلکه در عرصهء عمل و تجربه در مسیر تحقق «عدالت اقتصادی» گام‌های درست بردارد به گونه‌ای که در هر سال از عمر این دولت شاهد بهبود شاخص‌های توزیع درآمد و کاهش شکاف طبقاتی باشیم.
عدالت اقتصادی از نظر هایک و اسلام
ماهیت عدالت با حق رابطه مستقیم دارد. هر کجا حقی وجود نداشته باشد، عدالت هم موضوع ندارد. همچنان که در هر موردی که حق مطرح است عدالت هم شکل می‏گیرد؛ بنابراین، در چیستی عدالت عنصر حق مطرح است، و بدون شناخت و ارزیابی دقیق «حق» نمی‏توان در مورد عدالت قضاوت واقع‏بینانه داشت

ماهیت عدالت با حق رابطه مستقیم دارد. هر کجا حقی وجود نداشته باشد، عدالت هم موضوع ندارد. همچنان که در هر موردی که حق مطرح است عدالت هم شکل می‏گیرد؛ بنابراین، در چیستی عدالت عنصر حق مطرح است، و بدون شناخت و ارزیابی دقیق «حق» نمی‏توان در مورد عدالت قضاوت واقع‏بینانه
داشت.در ساحت روابط اقتصادی، پدیده‏های ناهنجاری از قبیل بیکاری، عدم تثبیت قیمتها، کاهش ارزش پول ملی و; نمودهایی از بی‏عدالتی اقتصادی به حساب می‏آید. از این رو یکی از دغدغه‏های اندیشمندان اقتصادی همواره عدالت اقتصادی بوده و هست. در این مقاله سعی شده، ماهیت عدالت اقتصادی از نظر فون هایک از اقتصاددانان معاصر، و دیدگاه اسلام، مورد ارزیابی قرار گیرد. عدالت اقتصادی یکی از مسائل حیاتی جامعه بشری است، و در سطح مباحث نظری از گذشته دور تاکنون مورد توجه ویژه اندیشمندان اقتصادی بوده است. نظریه‏های متنوع اقتصاد رفاه در اقتصاد آزاد، و الغاء مالکیت خصوصی درباره عدالت اقتصادی است.(ر.ک: دادگر، 1380) کاهش فقر و فاصله طبقاتی و تحقق عدالت نسبی در مناسبات اقتصادی، آنها را وادار نمود، تا چنین نظریات متفاوت و در عین حال زمینه‏ساز هدف فوق را ارائه دهند. در بین اقتصاددانان فون هایک به عنوان اقتصاددان صاحب‏نظر، عدالت اقتصادی را بر اساس اندیشه علمی خود استوار نموده است. اسلام نیز در آموزه‏های خود بطور طبیعی خطوط اساسی آن را بیان نموده است.
مقایسه بین نظریه هایک و اسلام از این جهت حائز اهمیت است که نا

مبرده در بین اقتصاددانان نئولیبرالیسم، آزادی فردی را در ساحت مناسبات اقتصادی]
جامعه مهمتر و کارسازتر از عدالت اقتصادی در زمینه توزیع درآمد می‏داند. زیرا او معتقد است که در فرض بکارگیری قواعد بازی رقابت، عدالت اقتصادی به معنای واقعی کلمه را خواهیم داشت. نتیجه رقابت حاکم بر روابط اقتصادِ آزاد هر آنچه باشد، همان عدالت اقتصادی است. بنابراین عدالت اقتصادی از نظر او یک پدیده طبیعی درون‏سیستمی است و نیاز به عامل برون‏سیستمی ندارد.(همان) البته باید توجه داشت که ماهیت عدالت اقتصادی در چارچوب اندیشه او مربوط به رفتار فردی است، زیرا تنها رفتار فرد است که می‏تواند به عادلانه و غیرعادلانه متصف شود، نه نظم

اجتماعی که آن را خودجوش می‏داند.(غنی‏نژاد، 1381: ص 113) در مقابل، اندیشه اسلام در مورد عدالت اقتصادی این است که دولت در راستای تأمین آن رسالتی بر دوش دارد و باید بپای رسالت خود بایستد. بر مبنای این نظریه عدالت اقتصادی جنبه اجتماعی دارد و در نتیجه پدیده درون سیستمی نخواهد بود. از این‏رو این مقاله در صدد تبیین نظریه هایک از اقتصاددانان معروف معاصر و اندیشه اسلامی درباره عدالت اقتصادی و مقایسه و نقد آن برآمده است. نظریه هایک درباره عدالت اقتصادی ـ همچنان که اشاره شد ـ مبتنی بر کارکرد بازار، است؛ از این جهت تبی
خردگرایان فرانسوی که از دکارت تأثیر پذیرفته بودند، قدرت نامحدودی برای عقل قائل بودند، به گونه‏ای که تصور می‏کردند، عقل می‏تواند تعیین کننده هر عمل جزئی باشد. خردگرایان دکارتی معتقدند که نهادهای اجتماعی ثمره طرح و قصد عامدانه عقل انسانی هستند و بر همین اساس، می‏توان این نهادها را به نحو مطلوبی اصلاح کرد و یا بطور کلی آنها را حذف و نهادهای جدیدی جایگزین آنها نمود. هایک این رویکرد از خردگرایی را سازنده‏گرا می‏نامد (Constructivist Rutionalism) و دقیقا از حیطه توانایی عقل خارج می‏داند.(دادگر: 1380، ص 3-102) در نگرش وی، نهادهای اجتماعی محصول یک جریان تحولی است و بطور تدریجی و دیرپا در بستر جامعه شکل گرفته‏اند. بنابراین نهادهای اساسی تمدن انسانی، از قبیل قواعد اخلاقی، حقوقی، زبان، پول، بازار با عقل خودآگاه فردی و با قصد و تصمیم قبلی به وجود نیامده‏اند، بلکه در پرتو یک تحول تدریجی و دیرپا به صورت خودجوش ایجاد شده‏اند. البته این تحول در بستر جامعه با بکارگیری منطق آزمون و خطا و سازوکار انتخاب و حذف ساختارهای ناکارآمد، انجام پذیرفته است. (غنی‏نژاد، 1376: ص 200) بی‏شک عدالت اقتصادی از نظر هایک، مبتنی بر مفاهیمی از قبیل نظم خودجوش (نظم خودانگیخته) است و این نظم در نهادهایی مانند بازار تجسم می‏یابد. از این رو فهم دقیق و شفاف مفهوم نظم خودجوش و تبلور آن در شکل‏گیری بازار و عملکرد آن، جهت تبیین نظریه هایک در مورد عدالت اقتصادی، نقش کلیدی دارد.

الف ـ نظم خودجوش (نظم خودانگیخته)
مفهوم نظم خودجوش در مقابل نظم از قبل طراحی شده توسط یک متفکر قرار دارد. اقتدارگرایان نظم جامعه را در سایه فرمان و اطاعت و در یک ساختار سلسله مراتبی تفسیر می‏کنند. بنابراین، این نوع نظم را نیروهایی بیرون جامعه بوجود می‏آورند. (نظم برونزا) در واقع ماهیت جامعه را همانند یکی از سازمانهای تشکیل‏دهنده‏اش یا ساختار ارتش می‏دانند. هایک در مقابل این نظم برخاسته از عوامل بیرونی، نظم خود انگیخته را مطرح می‏کند که از درون جامعه برخاسته و از طبیعت و نهان آن سرچشمه گرفته است. (تعادل درونی). نظم کل جامعه همانند نظم حاکم بر جنگل است که بر اساس حرکت تحولی و تدریجی آن شکل گرفته است، نه نظم حاکم بر یک سازمان که با برنامه‏ریزی قبلی به وجود آمده است.(گری، ص 177)

ب ـ نظم بازار و عملکرد آن
در نظریه نئوکلاسیک، بازار، در اختیار داشتن اطلاعات کامل از فروض اولیه است. ولی هایک اصرار بر این دارد که داده‏ها در سطح کل جامعه بطور کامل و واقعی بر هیچ کس معلوم نیست، زیرا داده‏ها پیوسته در حال تغییر است و هیچ چیز غیرواقع‏بینانه‏تر از این نیست که همانند مدل نئوکلاسیک، آنها را نه تنها معلوم، بلکه ثابت و غیرقابل تغییر فرض نماییم؛ (Hayek: pp 77-8) زیرا افرادی که درگیر این تغییرات هستند، بر اساس قیمت بازار تصمیمات نهایی را می‏گیرند. بنابراین، کارکرد قیمتها را باید به صورت یک نظام اطلاع‏رسانی در نظر گرفت که در آن هر قدر انعطاف‏پذیری بیشتر باشد، قیمتها وظیفه اطلاع‏رسانی خود را بهتر انجام می‏دهند و به بیان دیگر نظام خودجوش بازار، ضروری‏ترین و مؤثرترین اطلاعات را به خلاصه‏ترین شکل ممکن در سایه یک راهنما (قیمت) در اختیار افراد ذی‏نفع قرار می‏دهد؛ (Ibid: pp 85-7) به گونه‏ای که هیچ سازمان از قبل طراحی شده‏ای، نمی‏تواند چنین وظیفه‏ای را به عهده گیرد. بدیهی است که این کارکرد اطلاع‏رسانی بازار، تنها از طریق فرایند رقابت امکان‏پذیر است. زیرا این تنها روش عقلایی برای مقابله با محدویت شناخت و نقص اطلاعاتی در یک محیط پیچیده و پیوسته در حال تغییر است. در مسابقات ورزشی یا در بازار از طریق رقابت است، که معلوم می‏شود که چه کسی بهتر از دیگران عمل می‏کند. هر چند این روش کلیه افراد را الزاما وادار به استفاده کردن از حداکثر توانشان نمی‏کند. اما روشی است که بهترین انگیزه‏ها را برای تلاش حداکثر افراد فراهم می‏آورد به بیان دیگر، رقابت بهتر از هر اسلوب شناخته‏شده دیگری، موجب استفاده بهینه از منابع از یک طرف و بالابردن اطلاعات و در نهایت تواناییهای افراد می‏شود.Hayek “Droit;, Op,Cit.,) (Vol. 3, p.81

 

نظریه فون هایک درباره عدالت اقتصادی
فون هایک، هماهنگی و انسجام بین فعالیتهای اقتصادی را که توسط افراد شکل می‏گیرد، جایگزین عدالت می‏نماید؛ زیرا فرض بر این است که نظم حاکم بر این فعالیتها خودانگیخته ـ خودجوش ـ می‏باشد. بینش موجود، نظریه تجارت صلح‏آمیز را تعمیم می‏دهد. در نتیجه مبادلات یک طرفه انجام نمی‏گیرند تا این که جمع سود در یک طرف و زیان طرف دیگر صفر باشد. و یا این که هر دو طرف زیان تحمل کنند، بلکه بستر حقوقی که ضامن نظام آزادی طبیعی است، آزادی فردی را در سرتاسر جامعه برای کلیه افراد بطور مساوی تامین می‏نماید و افراد بیشترین فرصت ممکن را برای انجام

مبادلات اختیاری و داوطلبانه خواهند داشت که در آن، هر دو طرف سود می‏برند. نظام آزادی طبیعی نوعی هماهنگی منافع افراد را پیش می‏آورد: هر فرد بیشترین زمینه رسیدن به اهدافش را خواهد داشت. در این شرایط، رفاه عمومی به حداکثر می‏رسد؛ زیرا چارچوب و بستری که هر کس در آن بتواند اهداف خود را دنبال کند، تضمین می‏شود، نه این که مسؤولیت افزایش این رفاه عمومی به کسی یا مرجعی سپرده شود.(گری: ص 178) با افزایش رفاه بطور طبیعی تعادل اقتصادی شکل می‏گیرد. در واقع این تعادل اقتصادی محصول منطقی نظم بازار است و به هیچ وجه نمی‏توان آن را ناعادلانه دانست. همچنان که نتیجه نهایی یک مسابقه را که قواعد بازی در آن رعایت شده نمی‏توان غیرعادلانه به حساب آورد. زیرا فرض بر این است، که همه افرادی که در مسابقه شرکت نموده‏اند با آمادگی قبلی و با اطلاع از قواعد حاکم بر فعالیتهای رقابتی وارد میدان شده‏اند و از قبل پذیرفته‏اند که نتیجه این رقابت هر آنچه باشد، مورد پذیرش همگان می‏باشد.
بررسی و تحلیل امکان سازگاری معیارهای ؛عدالت؛ و ؛کارآیی؛ در نظام اقتصادی اسلامی
چکیده : در این رساله مساله سازگاری یا عدم سازگاری معیارهای ؛کارایی؛ و ؛عدالت؛ در تطبیق با نظام اقتصادی اسلامی مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است. با یک نگاه فرا دینی تفاسیر و تعابیر متعدد از عدالت و عدالت اقتصادی مورد تحقیق قرار گرفته و با شریعت اسلامی تطبیق داده شده و چنین نتیجه گرفته شده است که به جهت جامعیت نگرش اسلام به مسائل اقتصادی و معیشتی معیار عدالت اقتصادی از دیدگاه اسلام بر سه قاعده (1-حق برخورداری برابر، 2-سهم بری بر

اساس میزان مشارکت در فرآیند تولید، 3-توازن نسبی درآمدها و ثروتها در جامعه،) استوار است. در مرحله بعد قواعد سه گانه عدالت اقتصادی با قواعد و روابط اساسی الگوی نظری نظام اقتصاد اسلامی مقایسه گردیده و چنین نتیجه گرفته شده است که نظام اقتصادی اسلامی با استقرار موازین حقوقی و قواعد اساسی آن در جامعه عدالت اقتصادی را نتیجه می دهد. در گام بعدی معیار کارایی اقتصادی با نظام اقتصادی اسلامی و مبانی ارزشی حاکم بر آن مقایسه گردیده و از میان شرایط متعارف کارآیی اقتصادی، فقط شرط کارآیی فنی و قواعد دو گانه تخصیص قابل تطبیق با این نظام معرفی شده و بر این اساس رابطه عموم و خصوص مطلق بین معیارهای عدالت اقتصادی و کارآیی فنی نتیجه گرفته شده است. در آخر رساله کارآ بود نظام اقتصادی اسلام

ی مبتنی بر عدالت در مقایسه با سیستم اقتصادی سرمایه داری (سیستم مبتنی بر مالکیت خصوصی) در قالب روابط ریاضی متعارف نشان داده شده است
عدالت اقتصادی از نظر افلاطون، ارسطو و اسلام
چکیده
در ساحت روابط اقتصادی، پدیده‌های نابهنجاری از قبیل بیکاری، عدم تثبیت قیمت‌ها، کاهش ارزش پول ملّی و;، نمودهایی از بی‌عدالتی اقتصادی به شمار می‌آید؛ از این رو یکی از دغدغه‌های اندیشه‌وران اقتصادی، هماره عدالت اقتصادی بوده و هست. در این مقاله سعی شده است ماهیت عدالت اقتصادی از نظر افلاطون، ارسطو از متفکران اجتماعی یونان، و دیدگاه اسلام، ارزیابی قرار شود.
. بین فیلسوفان یونان، افلاطون و ارسطو درباره مسائل اساسی جامعه همانند حکومت، اقتصاد، تعلیم و تربیت، هنر به طور روشن اظهار نظر کرده‌اند و می‌توان گفت دارای نظریه منسجم هستند.
اسلام نیز در آموزه‌های خود به‌طور طبیعی خطوط اساسی آن‌ را بیان کرده است؛ از این رو این مقاله در صدد تبیین نظریات افلاطون و ارسطو از فیلسوفان یونان و اندیشه اسلامی درباره عدالت اقتصادی و مقایسه و نقد آن‌ها بر آمده است.
نظریه افلاطون
افلاطون برای تبیین عدالت اجتماعی _‌ اقتصادی، منشأ پیدایی جامعه را تحلیل می‌کند؛ آن‌گاه روابط اجتماعی را از دیدگاه خود آن‌طور که باید تنظیم شود، ارزیابی می‌کند تا این‌که عدالت در جامعه پدید آید. درباره منشأ زندگی اجتماعی، برخی انسان را مدنی بالطبع می‌دانند و چنین عقیده دارند که انسان چنان‌که به جنس مخالف کشش دارد، طبیعت نفسانی او نیز زیست جمعی را اقتضا می‌کند؛ بنابراین، انسان با قطع نظر از سود و زیان که بر زندگی اجتماعی مترتب است، به این نوع زندگی گرایش دارد. افلاطون این نظر را نمی‌پسندد و چنین اظهار می‌دارد:
علت احداث شهر این است که هیچ فردی خودکفا نیست؛ بلکه به چیزهای بسیاری نیازمند است;. احتیاج باعث می‌شود که یک انسان با انسانی دیگر شریک شود؛ سپس احتیاج دیگری او را وا می‌دارد که با شخص دیگری بپیوندد و بدین طریق، کثرت حوایج موجب می‌شود که عدّه زیادی نفوس در یک مرکز گرد آمده، با هم معاشر شوند و به یک‌دیگر کمک کنند (افلاطون، بی‌تا: ص 114).
بر این اساس، او عامل شکل‌گیری جامعه را نیاز انسان‌ها به یک‌دیگر می‌داند و هماهنگ با این

مبنا بر مسأله تقسیم کار در جامعه آرمانی خود اهمیت ویژه می‌دهد؛ زیرا غرض زندگی اجتماعی، تأمین نیازهای متقابل افراد جامعه است و تحقق آن بدون تقسیم کار ممکن نیست. هر کس باید به کاری که مستعدتر است، بپردازد تا با تمرکز بر کار واحد، مهارت بیشتری به‌دست‌ آورد و در نتیجه، کیفیت کار بهبود یابد (همان: ص 116)؛ زیرا وی اصل تساوی استعداد را از ریشه و بنیان باطل می‌شمرد و بر این عقیده است که خود طبیعت نه تنها این تساوی را برای انجام کارهای گوناگون از مردم دریغ کرده است؛ بلکه حتی در استعداد فطری آنان برای کسب فضایل انسانی نیز فرق قائل شده است (فاستر، 1358: ج 1، ص 125)؛ بنابراین، پایگاه و موقعیت سیاسی شهروندان با هم

فرق دارد و این فرق ناشی از تفوق فضیلت در طبقات بالاتر است (همان: ص 124).
بدیهی است که نگرش پیشین، شکل‌گیری طبقات گوناگون و برتری برخی طبقات بر برخی دیگر را در جامعه به‌دنبال داشته باشد؛ هر چند این برتری، سرچشمه گرفته از اختلاف استعدادها و برتری ذاتی گروهی بر دیگر طبقات جامعه ‌باشد و به این واقعیت در عبارت ذیل تصریح می‌کند:
از میان شما آنان‌که لیاقت حکومت بر دیگران را دارند، خداوند نهاد آنان را به طلا سرشته است و بنابراین، آن‌ها پربهاترین افرادند و امّا خداوند در سرشت نگاهبانان نقره به‌کار برده و در سرشت برزگران و سایر پیشه‌وران آهن و برنج و چون اصل و مبدأ شما یکی است معمولًا فرزندان شما مانند خودتان خواهند بود (افلاطون، بی‌تا: ص 202).
براساس این نگرش، پیکره جامعه از طبقات سه گانه ذیل تشکیل می‌شود:
1 زمامداران؛ 2 جنگجویان یا نگاهبانان؛ 3 برزگران، صنعتگران و تولید کنندگان.
با توجه به این نوع ساختار فکری درباره جامعه، تقسیم مشاغل را برای افراد جامعه بر پایه استعداد ذاتی آن‌ها، امری ضرور می‌داند و عدالت در جامعه را هم به صورت وظیفه عمومی به این صورت تفسیر می‌کند که هر فرد از وقتی زاییده شده، برای شغلی خاص استعداد داشته است؛ پس می‌باید به کار اختصاصی خود مشغول و در کار دیگری مداخله نکند، و در سایه چنین نظم

اجتماعی، مدینه فاضله تحقق می‌یابد (روحانی، بی‌تا: ص 38؛ کاتوزیان، 1377: ج 1، ص 612؛ (Platon: p 155؛ همان‌گونه که عدالت فردی، آن‌گاه تحقق می‌یابد. که تمام عناصر نفس به نحو شایسته و هماهنگ کار ویژه خود را انجام دهند. عنصر پایین دست در مقایسه با عنصر بالادست تبعیت لازم را داشته باشد (کاپلستون، 1362: ج 1، ص263)؛ بنابراین، غیر از طبقه حاکمان، پاسداران، موقعیت شغلی و درآمدی هر فردی براساس جایگاه طبقاتی او مشخّص می‌شود؛ همچنان‌که جایگاه طبقاتی فرد فرد جامعه نیز بر مبنای استعداد و خمیر مایه آن‌ها تعیین می‌شود و طبقه برتر جامعه به لحاظ اهمیت شغلی آن‌ها می‌باید یک نوع اشتراکیت را جهت تأمین نیازهای مادّی خود بپذیرد و برای تحصیل ثروت، مالکیت خصوصی آنها الغا شود؛ زیرا از نظر او، مالکیت خصوصی برای ثروت و مال، منشأ‌ حرص و طمع می‌شود و در نتیجه، حکمرانان و پاسداران می‌توان

ند از قدرت خود سوء‌ استفاده، و جنگ طبقاتی بین ثروتمند و فقیر را بر جامعه تحمیل کنند (افلاطون، بی‌تا: ص 262، ص 448)؛ از این‌رو تصریح می‌کند:
اوّلاً هیچ‌یک از آنان نباید شخصاً چیزی به‌جز ضروریات محض زندگی مالک باشند. آنان باید فقط احتیاجات سالیانه خود را از اهل شهر به عنوان سهمیه ثابت و معیّن دریافت کنند، نه بیش‌تر. آنان مانند سربازان یک اردو با هم غذا خواهند خورد و با هم زندگی خواهند کرد. ما به ایشان خواهیم گفت که خداوند طلا و نقره را در وجود آنان گذاشته است و احتیاجی به مواد بی‌ارزشی که در دست مردم به ‌عنوان طلا و نقره می‌گردد، ندارند;؛ امّا به ‌محض این‌که این حکّام، مالک خانه و زمین و مال گردیدند، به‌جای حکومت و فرمانروائی،‌ خانه‌داری و پیشه‌وری و کشاورزی در پیش خواهند گرفت و به جای آن‌که حامی و مدافع شهر باشند، دشمن آنان خواهند شد (لطفی، 1367: ج 2، ص 966).
به‌طور کلّی عدالت اقتصادی از نظر افلاطون دو عامل اساسی دارد:
1 تقسیم کار بین طبقات پایین دست: هر کس فراخور استعدادش کاری بعهده گیرد و آن‌را خود انجام دهد، نه این‌که به‌عهده دیگری واگذارد، و از این طریق درآمدی را به خود اختصاص دهد.
2 الغای‌ مالکیت خصوصی درباره ثروت و یک نوع اشتراکیت بین حکمرانان: از نظر او قدرت اجتماعی و دولتمردان ممکن است زمینه ظلم اقتصادی و سرانجام جنگ طبقاتی و آسیب‌پذیری جامعه ر

ا فراهم سازد.

نقد نظریه افلاطون
مفروض این است که طبقه حکمرانان از جهت استعدادهای طبیعی برتر و باتوان‌تر از دیگر قشرهایند، و بر همین اساس می‌باید مسؤولیت حاکمیت را به ‌عهده گیرند و برای این‌که دچار حرص و طمع نشوند، مالکیت خصوصی آن‌ها بر ثروت باید الغا شود.
اوّلاً منشأ اساسی حرص و طمع و سرانجام ظلم فقط مالکیت خصوصی نیست که با الغای‌ آن بتوان زمینه طغیانگری را از بین برد؛ بلکه هر فردی با هر نوع استعدادی، به ‌حکم حب ذات همه چیز را برای خود می‌خواهد و در نتیجه به حقوق دیگران تجاوز کند؛ بنابراین، منشأ حرص و تجاوز، حبّ ذات است، نه مالکیت خصوصی.
ثانیاً در صورتی که مالکیت خصوصی این طبقه محدودیت‌های قانونی داشته باشد می‌توان با اعمال این محدودیت‌ها از تجاوز جلوگیری کرد؛ بنابراین، یگانه راه برای جلوگیری از ظلم اقتصادی حاکمان، الغای ‌مالکیت خصوصی آن‌ها نیست.
ثالثاً با الغای مالکیت خصوصی، انگیزه و کوشش از بین می‌رود و قشر حاکمان و زمامداران با نداشتن انگیزه چگونه می‌توانند جهت بهبود وضعیت جامعه زحمت انجام وظایف حاکمیت را بر خود هموار سازد. گویی تمام رنج و سعی خود را می‌باید رایگان به جامعه ببخشند.
نظریه ارسطو
ارسطو ابتدا‌ نظریه افلاطون را درباره الغای مالکیت خصوصی و اشتراکیت طبقه زمامدار نقّادی؛ آن‌گاه خطوط کلّی مورد نظر خود را به‌صورت اقسام عدالت مطرح می‌کند.
أ. نقد اشتراکیت افلاطون
جامعه آن‌گاه می‌تواند نیازهای خود را تأمین کند که دارای فراوانی عده و تنوّع افراد باشد و

اشتراکیت و وحدت بیش از اندازه، این تنوّع را از بین می‌برد؛ بنابراین، وحدت کم بر وحدت بسیار رجحان دارد(عنایت، 1371: ص 44). از این گذشته، نگهداری اموالی که برای بیش‌تر مردم مشترک باشد، توجه لازم را نخواهد داشت. هرکس همیشه در اندیشه اموال خصوصی خویش است و پروایی از اموال مشترک ندارد (همان: ص 45). به‌طور کلّی همزیستی و همکاری آدمیان در هر زمینه دشوار است؛ به ویژه در آن‌چه به دارایی مربوط شود. دلیل این مدعا همان ناسازگاری همسفران است که همواره با یک‌دیگر در ستیزند و به‌هر بهانه کوچکی از هم می‌رنجند؛ از این رو اشتراک اموال، دشواری‌هایی از این گونه و گونه‌های دیگر را در پی دارد و نظام کنونی (دارایی خصوصی) اگر به اخلاق نیکو و قوانین درست آراسته شود، بسیار بهتر خواهد بود؛ به‌گونه‌ای که دارایی خصوصی، دارایی مشترک را در خود جمع کند؛ زیرا دارایی باید مطلقاً خصوصی؛ ولی استفاده از آن مشترک باشد*[2] (همان:‌ ص 51)، و سرانجام تصریح می‌کند جامعه سیاسی در عین این‌که بر کثرت افراد استوار است، باید از راه تربیت به همکاری و وحدت برسد؛ از این‌رو شگفت‌آور است فیلسوفی که با شیوه‌ای تازه می‌خواهد جامعه را از فضیلت بهره‌مند سازد، به‌جای آن‌که هدف خود را از راه عادت، فرهنگ قانونگذاری جستجو نماید از روش اشتراکی استفاده کند (همان: ص 53).
ب. اقسام عدالت
عدالت در دیدگاه ارسطو به سه ‌صورتِ کلّی، توزیعی و تعویضی قابل تعریف است.

1 عدالت کلّی
این نوع عدالت، هم‌مرز فضیلت است. فضیلت وقتی در نفس پدید می‌آید که انسان در برخورد با انفعالات نفسانی «حد و وسط» و میانه را برگزیند؛ بنابراین، معیار آن انتخاب، «حد و وسط» و پرهیز از افراط و تفریط است. روشن است که این عنوان «حد و وسط» ریاضی نیست که از جهت عدد و مقدار در همه موارد یکسان صادق باشد؛ بلکه دقیقاً امر اضافی است که در افراد و احوال تغییر می‌کند. (اکرم، 1946: ص 248 – 254). با این‌که فضیلت در افعال انسانی دوری جستن از افراط و تفریط است، باید توجه داشت که در روابط اجتماعی، محدوده آن طبق قوانین مشخص می‌شود؛ زیرا فرض بر این است که قانون روال زندگی را براساس قواعد مخصوص به ‌هر فضیلتی تعیین ک

ند؛ بنابراین، در ساحت جامعه آن‌گاه عدالت کلّی تحقق می‌یابد که رفتارهای افراد طبق قانون انجام پذیرد (همان: ص 254).
2 عدالت توزیعی
عدالت توزیعی ناظر به تکالیف دولت در برابر مردم است و چگونگی توزیع مشاغل، مناصب و اموال عمومی را معیّن می‌کند؛ به ‌همین جهت این نوع عدالت، اهمیت بیش‌تری از عدالت کلّی و تعویضی دارد. ماهیت عدالت و جوهره آن در این قسم تبلور می‌یابد. اندیشه ارسطو در این باره این است که باید امتیازات و اموال بین اشخاص به نسبت شایستگی و لیاقت آن‌ها توزیع شود. اگر اشخاص برابر نباشند، سهمی برابر نخواهند داشت (کاتوزیان، 1377: ج 1، ص 615). شایستگی که مبنای برخورداری از مناصب اجتماعی و اموال عمومی است، سرچشمه گرفته از طبیعت انسان‌ها و استعداد ذاتی آن‌ها است. او تصریح می‌کند که برخی انسان‌ها از همان ساعت تولد برای فرمانبرداری، و برخی دیگر برای فرمانروائی تعیین می‌شوند (کاپلستون، بی‌تا: ج 1، ص 42؛ ارسطو، بی‌تا: ص 12) و بر همین اساس، جهت شکل‌گیری جامعه سیاسی مطلوب، تأمین نیازهای گوناگون اجتماعی را ضرور می‌داند (همان: ص 300) و بهترین راه برای تامین این نیازها تقسیم کار است (همان، ص 302)، و بر همین اساس ترکیب جامعه را از طبقاتی همانند شهروندان، کارگران، کشاورزان و افزارمندان، عنصری ضرور می‌داند (کاپلستون، بی‌تا: ج 1، ص 407)؛ نتیجه این‌که چیستی عدالت توزیعی عبارت است از توزیع مشاغل اجتماعی، اموال عمومی و دیگر امتیازات بین افراد جامعه بر اساس استعداد و شایستگی آن‌ها و مسؤولیت این توزیع به طور طبیعی برعهده دولت است.
3 عدالت تعویضی
این نوع عدالت ناظر به نسبت اشیا با یک‌دیگر است. در مبادله کالاها باید نسبت تساوی رعایت شود تا مباد‌له در جهت طبیعی خود انجام پذیرفته باشد. به‌طور کلّی او تحصیل ثروت و تأمین

نیازهای مادّی را از طریق فعّالیت‌های تولیدی همانند دامپروری، کشاورزی، صیّادی، شیوه طبیعی تلقی می‌کند؛ زیرا طبیعت، این نوع تلاش‌ها را طرّاحی کرده است. همچنین تحصیل دارایی را از طریق داد و ستد (مبادله) که مرتبط با نیازهای زندگی افراد انجام پذیرد، طبیعی تلقّی می‌کند به دیگر تعبیر، محصول فعّالیت‌های تولیدی در صورتی که بیش از مصرف تولید کنندگان باشد، می‌باید از طریق مباد‌له در اختیار دیگران که نیازمندند، گذاشته شود و در مقابل کالای مورد نیاز تامین شود؛

بنابراین، تحصیل دارایی از طریق فعّالیت‌های تولیدی یا تلاش‌های خدماتی همانند مباد‌له و تجارت از نظر او طبیعی به‌شمار می‌آید؛ امّا تحصیل ثروت از طریق مبادله پول کم‌تر با پول بیش‌تر را برنمی‌تابد و ربا خواری را تحمّل نمی‌کند و آن ‌را غیرطبیعی می‌داند؛ زیرا پول از نظر او وسیله مباد‌له کالاها با یک‌دیگر است و آن‌گاه که مبادله پول با پول وسیله درآمد بیش‌تر قرار می‌گیرد، پول را از مسیر طبیعی‌اش خارج و غیر قابل توجیه می‌داند (کاپلستون، بی‌تا: ج 1، ص 404؛ ارسطو، بی‌تا: ص 28 و 29).
خلاصه نظریه ارسطو
ویژگی این نظریه این است که برای عدالت، اقسامی را مطرح می‌کند.
1 عدالت اجتماعی در اطاعت از قوانین تجلّی می‌یابد. به همان نسبت که افراد جامعه ملتزم به رعایت قانون باشند، عدالت اجتماعی هم تحقّق می‌یابد.
2 عدالت توزیعی: در نظریه او، این عدالت مهم‌ترین و مؤثرترین شمرده می‌شود؛ زیرا توزیع درآمد، ثروت و مشاغل براساس شایستگی افراد و جامعه انجام می‌پذیرد و این شایستگی در طبیعت افراد نهفته است.
3 عدالت تعویضی.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   61   62   63   64   65   >>   >