پروژه دانشجویی مقاله پژوهشى درباره عقل نظرى از دیدگاه ابن سینا و
نوشته شده به وسیله ی ali در تاریخ 95/6/31:: 8:22 صبح

پروژه دانشجویی مقاله پژوهشى درباره عقل نظرى از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا فایل ورد (word) دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پژوهشى درباره عقل نظرى از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله پژوهشى درباره عقل نظرى از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا فایل ورد (word)
چکیده
مقدّمه
تعریف عقل نظرى
نسبت عقل نظرى با حکمت، نفس و عقل عملى
کارکرد عقل نظرى
مقدّمه
ادراک کلیات
اقسام کلیات
مطلق کلیات، نه خصوص کلیات غیرعملى
حضورى و نه حصولى بودن ادراک کلیات
بررسى نیازمندى عقل نظرى به بدن در ادراک کلیات
نحوه حصول کلیات در نفس
مبادى عالیه، منشأ دریافت کلیات
وظیفه عقل نظرى در برابر مبادى عالیه
مبادى عقل نظرى
مراتب عقل نظرى
ندرت حصول مراتب عقل نظرى در افراد
عقل نظرى و نقش آن در علوم و اخلاق (یا سعادت)
موانع عقل نظرى در سعادت، یا عوامل شقاوت
نتیجه گیرى
پینوشتها:
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه پروژه دانشجویی مقاله پژوهشى درباره عقل نظرى از دیدگاه ابن سینا و ملّاصدرا فایل ورد (word)
ـ ابن سینا، حسین بن عبداللّه، الشفاء (الطبیعیات)، ج 2 (النفس)، قم، مکتبه آیه اللّه العظمى مرعشى، 1404ق
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامى، 1363
ـ ـــــ ، النجاه من الغرق فى بحر الضلالات، تهران، دانشگاه تهران، 1379
ـ ـــــ ، طبیعیات دانشنامه علائى، همدان، دانشگاه بوعلى سینا، 1383
ـ ـــــ ، رسائل ابن سینا، قم، بیدار، 1400ق
ـ ـــــ ، رساله نفس، همدان، دانشگاه بوعلى سینا، 1383
ـ ـــــ ، عیون الحکمه، بیروت، دارالقلم، 1980م
ـ تمیمى مغربى، نعمان بن محمّد، دعائم الاسلام، مصر، دارالمعارف، 1370ق
ـ دهخدا، على اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، 1337
ـ رازى، فخرالدین، شرح عیون الحکمه، تهران، مؤسسه الصادق علیه السلام، 1373
ـ طوسى، خواجه نصیرالدین، شرح الاشارات و التنبیهات مع المحاکمات، قم، نشر البلاغه، 1375
ـ مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1362
ـ مطهّرى، مرتضى، مجموعه آثار، تهران، صدرا، 1368، ج 5
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمدبن ابراهیم شیرازى)، المبدأ و المعاد، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354
ـ ـــــ ، الحکمه المتعالیه فى الاسفار العقلیه الاربعه، ط. الرابعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1410ق
ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه فى المناهج السلوکیه، مشهد، المرکز الجامعى للنشر، 1360
ـ ـــــ ، العرشیه، قم، مولى، 1361
ـ ـــــ ، المشاعر، تهران، کتابخانه طهورى، 1363
ـ ـــــ ، شرح اصول الکافى، مقدّمه على عابدى شاهرودى، بى جا، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1366
ـ ـــــ ، شرح الهدایه الاثیریه، بیروت، مؤسسه التاریخ العربى، 1422ق
ـ ـــــ ، مفاتیح الغیب، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگى، 1363
چکیده
عقل نظرى مهم ترین قوه نفس ناطقه است که اصلى ترین کارکردش از نظر فلاسفه، ادراک کلیات است. این کلیات دربردارنده صور و معانى، تصورات و تصدیقات، قضایاى صادق و کاذب، و نظرى و عملى، واجبات، ممکنات و ممتنعات، ظنیات، یقینیات و; است. عقل نظرى بدون نیاز به بدن و قواى بدنى، آن کلیات را به گونه اى ویژه و با علم حضورى از مبادى عالیه دریافت مى کند و نقشش در این دریافت، تنها انفعال و تأثر است؛ اما اینکه مبادى عقل نظرى چیست و مراتب آن کدام اند و آیا همه افراد مى توانند به همه مراتب آن نایل شوند و نیز عقل نظرى چه نقشى در تولید علم و اخلاق دارد و آیا مى تواند در حصول سعادت و کمال انسان در دنیا و آخرت نقشى داشته باشد و موانع این نقش کدام اند، پرسش هایى اند که پاسخشان از نظر ابن سینا و ملّاصدرا در این مقاله کانون بررسى و تحقیق قرار مى گیرد
کلیدواژه ها: عقل، عقل نظرى، ابن سینا، ملّاصدرا
مقدّمه
انسان موجودى است که علاوه بر نفس نباتى و حیوانى و قواى آن دو، واجد نفس ناطقه1 انسانى و دو قوه به نام هاى «عقل نظرى» و «عقل عملى» نیز هست و با همین نفس ناطقه و دو قوه آن از دیگر موجودات متمایز مى شود. از میان این دو قوه، عقل نظرى از اهمیت بیشترى برخوردار است؛ چراکه از سویى اصل ذات نفس2 و عقل خاص3 نفس است؛ از سوى دیگر، چهره رو به بالاى نفس است و از سوى سوم عقل عملى و دیگر قواى مادون در خدمت آن هستند. از این رو، در این مقاله مى خواهیم این قوه و مهم ترین کارکرد آن را که ادراک کلیات است، از دیدگاه دو فیلسوف و متفکر بزرگ جهان اسلام ابن سینا و ملّاصدرا4 کانون بررسى و پژوهش قرار دهیم. بحث را با تعریف عقل نظرى آغاز مى کنیم و پیش از اینکه به کارکرد عقل نظرى و مباحث فرعى آن بپردازیم، براى شناخت بیشتر عقل نظرى نام هاى دیگر این قوه در سخنان این دو فیلسوف را یادآور مى شویم و نیز بین این قوه و حکمت، نفس و عقل عملى مقایسه اى اجمالى انجام مى دهیم
تعریف عقل نظرى
عقل معانى بسیارى دارد که در علوم گوناگون و از جمله فلسفه کانون توجه قرار گرفته است. ابن سینا نیز در رسائل خود به معانى عقل توجه کرده است. وى نخست سه معنا از معانى عرفى آن را بیان مى کند و سپس مى گوید این واژه نزد حکما هشت معنا دارد. از میان این هشت معنا، یک معنا مربوط به کتاب البرهان است و یک معنا مربوط به کتاب النفس. عقلى که در کتاب النفس درباره اش بحث مى شود یا عقل نظرى است و یا عقل عملى. از آنجاکه موضوع بحث ما عقل نظرى است، از دیگر معانى عقل چشم پوشى مى کنیم و تعریف عقل نظرى را عینا از رساله مزبور مى آوریم: «فالعقل النظرى قوه للنفس تقبل ماهیات الأمور الکلیه من جهه ما هى کلیه»؛5 عقل نظرى قوه اى است براى نفس که ماهیات امور کلیه را از آن جهت که کلیه هستند قبول مى کند
این تعریف گرچه تعریف جامع و کاملى که همه حقیقت عقل نظرى را بیان کند نیست، و نقاط ابهام بسیارى در این مفهوم نهفته است، لازم است در آغاز بحث بیاید تا بى اطلاع و بیگانه از موضوعى وارد بحث آن نشویم. البته در ادامه، با هر بحثى که مطرح مى کنیم، یک نقطه از نقاط ابهام عقل نظرى برطرف مى شود و سرانجام مى کوشیم به مفهومى روشن از عقل نظرى برسیم
ابن سینا این قوه را عقلى مى داند که به نظر نسبت داده مى شود و گفته مى شود عقل نظرى؛6 اما گاه به جاى عقل نظرى از این اصطلاحات نیز استفاده مى کند: قوه مدرکه عالمه،7 قوه علامه، قوه نظریه، قوه عاقله، قوه انفعالى8 و قوه اندریافت؛9 چنان که به جاى عقل عملى نیز گاه از تعابیرى دیگر استفاده مى کند
نسبت عقل نظرى با حکمت، نفس و عقل عملى
چه نسبتى بین عقل نظرى و حکمت (که به نظر مى رسد محصول عقل نظرى است)، نفس (که به ظاهر واجد عقل نظرى و در طول آن است) و عقل عملى (که گویا قوه اى دیگر در عرض عقل نظرى است) برقرار است؟ نخست به نسبت بیان عقل نظرى و حکمت مى پردازیم. آیا مى توان گفت که همواره حکمت نظرى محصول عقل نظرى است، همان گونه که حکمت عملى محصول عقل عملى است. یا اینکه حکمت (اعم از نظرى و عملى) محصول عقل نظرى است و عقل عملى اساسا مولد حکمت نیست و وظیفه اى دیگر دارد؟ تردیدى نیست که حکمت نظرى توسط عقل نظرى به دست مى آید؛ اما ادامه پاسخ متوقف بر این است که ماهیت عقل عملى نیز براى ما معلوم باشد. آیا عقل عملى نیز مانند عقل نظرى قوه اى مدرکه است و تفاوت این دو عقل، تنها تفاوتى اعتبارى و به لحاظ متعلَق است یا اینکه تفاوتشان، تفاوتى جوهرى است؟ در صورت اول (اگر عقل عملى مدرِک امور عملى باشد) به ناچار حکمت عملى محصول آن خواهد بود؛ اما در صورت دوم چنین نیست؛ یعنى اگر عقل عملى قوه اى عامله باشد و نهمدرِکه ـ که به نظر مى رسد سخن درست هم همین باشد و البته باید در مجالى دیگر به گونه مفصل به آن پرداخت ـ آن گاه نتیجه این خواهد شد که حکمت عملى نیز مانند حکمت نظرى، محصول عقل نظرى است و عقل عملى اساسا علم و حکمتى را تولید نخواهد کرد؛ بلکه مجرى و عامل اوامر عقل نظرى خواهد بود. به بیان دیگر، چنان ارتباط تولیدى اى که بین عقل نظرى و حکمت نظرى هست، بین عقل عملى و حکمت عملى نخواهد بود
درباره رابطه عقل نظرى با نفس سه پرسش فرعى تر قابل طرح است
1 آیا رابطه نفس و عقل نظرى، رابطه عینیت است (به این معنا که نفس عین عقل نظرى است) یا رابطه واجدیت (به این معنا که نفس صرفا واجد قوه اى است به نام عقل نظرى)؟
2 چرا نفس مجهز به عقل نظرى شده است؟
3 آیا تجهیز مزبور پاسخ گوى همه نیازهاى نفس هست یا خیر؟
اما پاسخ ها به ترتیب از این قرارند
1 ابن سینا تأکید و تصریح مى کند که عقل نظرى و نیز عقل عملى، نسبت عینیت و وحدتى با نفس ندارند؛ چراکه این دو صرفا دو قوه از قواى نفس ناطقه اند و نه بیشتر؛11 در حالى که ملّاصدرا قایل به وحدت و عینیت است؛
2 حال که عقل نظرى با نفس وحدت و عینیت ندارد و صرفا قوه اى از قواى نفس است، جاى این پرسش هست که چرا نفس به این قوه مجهز شده است؟ ابن سینا در باب علت تجهیز نفس به عقل نظرى در کتاب نفس شفا مى گوید
نفس که جوهر واحدى است با دو جنبه مرتبط است: جنبه اى در فوقش و جنبه اى در مادونش؛ و در قبال هر جنبه اى مجهز به قوه اى است تا بتواند روابط خود را با آن جنبه تنظیم کند. عقل نظرى همان قوه اى است که براى تنظیم روابط نفس با مافوقش در نفس قرار داده شده است. نفس بدین وسیله با مبادى عالیه مرتبط مى شود و علوم را دریافت مى کند
پس نفس بدین جهت به عقل نظرى تجهیز شده است تا روابطش را با مافوقش تنظیم کند؛ یعنى واسطه ارتباط نفس با مبادى عالیه و جواهر عقول باشد و بدین وسیله فیوضات الهى و علوم را که همان صور عقلى و معانى کلیه هستند، براى انسان به ارمغان آورد. البته همه افراد به یک اندازه دریافت فیض نمى کنند و میزان دریافت هر فرد به میزان ارتباطش با عقل فعال بستگى دارد که توضیح بیشتر این مطلب، در بحث مراتب عقل نظرى خواهد آمد؛
3 در بخش پیشین روشن شد که چرا نفس نیازمند عقل نظرى است. اکنون پرسش این است که آیا عقل نظرى با کارکردى که دارد مى تواند براى نفس کافى باشد و همه نیازهاى آن را تأمین کند یا کار دیگر و نیاز دیگرى هم هست که از عهده عقل نظرى برنمى آید و ناگزیر قوه دیگرى باید براى نفس قایل باشیم؟ آرى، عقل نظرى با اینکه عقل خاص نفس است و جایگاه بلندى در نفس دارد، به تنهایى پاسخ گوى همه نیازهاى نفس نیست؛ زیرا عقل نظرى تنها با کلیات سروکار دارد و کلیات حتى اگر درباره اعمال هم باشند، چون صرف اعتقادند و نسبتشان با همه امور یکسان است، هیچ گاه به عمل نمى انجامند. براى نمونه اگر کسى به طور کلى بداند که خانه چگونه ساخته مى شود، با این اعتقاد کلى، هیچ گاه خانه اى ساخته نمى شود. بدین سان نفس علاوه بر عقل نظرى نیازمند عقل عملى هم هست تا از آن طریق با امور جزئى درگیر شود و افعال به منصه ظهور برسند
اکنون هنگام آن است که به نسبت عقل نظرى با قوه دیگر نفس، یعنى عقل عملى بپردازیم. در این بخش نیز سه پرسش فرعى تر قابل طرح است
1 آیا این دو قوه، دو قوه منحاز و مستقل اند یا یک قوه اند با دو کارکرد؟ به بیان دیگر تفاوتشان، تفاوتى جوهرى است یا تفاوتى صرفا اعتبارى و به لحاظ متعلق و مدرَک؟ اگر دو قوه اند، کار هر قوه چیست و اگر یک قوه اند مدرَکاتشان چه تفاوتى با هم دارند؟
2 کدام یک نیازمند دیگرى است و در راستاى تعاملى که میان آنها صورت مى گیرد (نیاز یکى که توسط دیگرى برآورده مى شود) چه چیزى به دست مى آید؟
3 کدام یک خادم است و کدام مخدوم؟
اما پاسخ ها به ترتیب از این قرارند
1 با توجه به مبانى و قرائنى که در عبارات ابن سینا وجود دارد، به نظر مى رسد که وى این دو قوه را دو قوه منحاز و مستقل و با تفاوت جوهرى مى داند و نه یک قوه با تفاوتى صرفا اعتبارى. یکى از مبانى این است که ابن سینا همچنان که خواهد آمد، عقل نظرى را منفعل از مافوق مى داند؛ در حالى که عقل عملى را فعال و مدبر در مادون.15 روشن است که به استناد قاعده الواحد، دو فعل متضاد از قوه واحده صادر نمى شوند. قرینه مؤید این دیدگاه در عبارات ابن سینا این است که وى اطلاق عقل به دو قوه مزبور را اشتراک لفظى مى داند؛
2 از نظر ابن سینا عقل عملى که همه افعال جزئى اختیارى از اوست، در اخذ کبریات خود نیازمند عقل نظرى است تا بدین وسیله به جزئیات برسد و مقدمات اجراى آنها را فراهم کند.17 به تعبیر دیگر در راستاى همین تعاملى که بین این دو عقل صورت مى گیرد، اخلاق متولد مى شود
3 عقل عملى خادم عقل نظرى است؛ بنابراین عقل عملى علاوه بر اینکه نیازمند عقل نظرى است، در خدمت آن هم هست و این نشان دهنده این است که عقل نظرى در جایگاهى برتر از عقل عملى و دیگر قواى مادون قرار دارد؛ چراکه عقل عملى رئیس و مخدوم دیگر قواى مادون نیز هست و وقتى خود، خادم عقل نظرى باشد، به ناچار همه آنها هم به واسطه خدمتى که به عقل عملى مى کنند خادم عقل نظرى خواهند بود.19 شاید به همین دلیل است که ابن سینا مى گوید عقل نظرى، عقل خاص نفس است
کارکرد عقل نظرى

کلمات کلیدی :