بررسی مبحث مسیحیت صهیونیسم تحت word
نوشته شده به وسیله ی ali در تاریخ 95/7/30:: 7:4 صبح
بررسی مبحث مسیحیت صهیونیسم تحت word دارای 58 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد بررسی مبحث مسیحیت صهیونیسم تحت word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
چکیده
حرکت جهانی صهیونیسم از اواخر قرن نوزدهم به رهبری «هرتزل» در کنفرانسی که در سال 1897 در شهر بال سوئیس برگزار شد، بنا نهاده شد. بعد از جنگ جهانی اول، کانون ملی یهودیان در فلسطین به قیمومیت انگلیس تشکیل گردید و پس از جنگ دوم جهانی با محاصره و خرید (البته کل زمینهایی که یهودیان خریدند، هرگز از 2% تجاوز نکرد؛ ولی یهودیان مدعی هستند که زمینهای فلسطینیان را خریدیم و با همین ادعا، خود را مالک بر کل سرزمین فلسطین میدانند!) زمینهای فلسطینی، تبدیل به دولت و کشور اسرائیل شد؛ حتی در اواخر قرن نوزدهم، یعنی تقریباً 50 سال قبل از کنفرانس بال، نخستوزیر وقت انگلستان «بنیامین دیزرائیلی» به یک خانواده بزرگ یهودی قول تشکیل حکومت و دولتی یهودی در فلسطین را داده بود.بنابراین در حقیقت رهبران دینی و سیاسی انگلستان و سپس ایالات متحده امریکا بانیان اصلی وحامیان فعلی صهیونیسم هستند؛ زیرا اگر غیر از این بود، کشورهای غربی، بهویژه همین دو کشور، واکنشهای بسیاری دربرابر جنایات صهیونیسمها در فلسطین و دیگر نقاط دنیا از خود نشان میدادند. در مجموع، بسیاری از صاحبنظران برجسته دنیا بر این عقیده هستند که صهیونیستها اروپا و امریکا را اداره میکنند. بههرحال، حمایتهای غرب به حدی است که سبب شده سازمان ملل و جوامع بینالمللی مدافع حقوق بشر نیز سکوت کنند و حتی امریکا با نفوذ خود، جلوی تحرک آنها را به شکلی گرفته است که در حقیقت، سازمان ملل نیز در راستای منافع آنها گام برمیدارد؛ چراکه بیشک یکی از انتظارات مهم جامعه جهانی از سازمان ملل، پایبندی به منشور خود میباشد. برمبنای تعریفی که در منشور این سازمان ارائه شده، مجمعی برای حفظ نظم و عدالت بینالملی است؛ زیرا تأسیس سازمان ملل، مولود تفکر دولتهایی است که در میانه جنگ دوم جهانی، تعرضات و جنایات جنگی چهرههایی مانند هیتلر را دیده بودند و با شکلدادن به این سازمان و فعالکردن آن در عرصه بینالمللی، کوشیدند تا از ظهور دوباره اینگونه چهرهها جلوگیری کنند و زمینههای تعر، توسعهطلبی و گردنکشی دولتهای یاغی را در جهان از بین ببرند.اما از همان آغاز مشخص بود که دولتهای مؤسس سازمان ملل، خود بهدلیل حمایت از حکومتهای دیکتاتوری و بهدلیل دست داشتن در بسیاری از جنایات جنگی نمیتوانستند موجودیت سازمانی را تضمین کنند که در منشور خود بر لزوم حراست از جهانی بدون تجاوز و خودکامگی تأکید کرده است. درواقع تضاد میان منشور و ماهیت موسسان، زمینهساز اولیه ظهور جنایتکاران جنگی در عرصه بینالمللی شد. تأسیس رژیم جنایت پیشه صهیونیستی نیز مولود همین تضاد بود؛ در نتیجه سازمانی که با هدف دفاع از امنیت، نظم و عدالت بینالمللی شکل گرفته بود، خود عامل تجزیه فلسطین و واگذاری بخش عمده این سرزمین به گروههای تروریستی یهودی گردید؛ بهعبارت روشنتر، سازمان ملل و رژیم صهیونیستی، هر دو مولود جنگ دوم جهانی هستند، هر دو در یک مقطع زمانی شکل گرفتند و بانیان تأسیس هر دو آنها، دولتهای واحدی بودند و این مبدأ واحد، همان «صهیونیسم جهانی» است و هر دو به یک معنا کانونهای ثقل سیاست غرب هستند؛ با این تفاوت که یکی مأموریت منطقهای و دیگری مأموریت جهانی دارد. درواقع غرب، سازمان ملل و رژیم صهیونیستی، مکمل راهکار سیاسی یکدیگرند.در مقاله پیوست برآنیم تا 1. مشخص شود که چگونه موجودیت اسرائیل و صهیونیسم با منافع استراتژیک غرب، بهویژه امریکا و انگلیس عجین شده است و اهداف مشترک آنها برای نابودی اسلام، بهویژه تشیع چیست؟ که حاصل بخشی از آن برنامهها تا چندی پیش، نابودی فلسطین بود و بعد افغانستان و اکنون نیز عراق دستخوش این بازی قرارگرفته و به ترتیب کشورهای اسلامی را تحتالشعاع خود قرار داده است و چگونه به بهانههای دینی و ظهور مسیح و تکیه بر تفاسیر گوناگونی از انجیل به خرابکردن اماکن مقدس اسلامی پرداخته و در حقیقت درصدد پیشبرد اهداف سیاسی خود هستند. نشان دادن چهره واقعی امریکا و انگلیس و غرب به کسانی که همیشه دم از ارتباط با امریکا و غرب میزند؛ آنهایی که در خیال خود، اینچنین میاندیشند که جنگ اسلام و کفر بر سر امور خرد است و بس و میتوان در عین مسلمان بودن، غربی نیز زندگی کرد و بر سر در تمدن غرب، نام دین را هم نوشت. آنها میخواهند با یک «بسمالله» لیبرال دموکراسی غرب را اسلامی کنند؛ غافل از اینکه غربیها به نام دموکراتیزه کردن (به همان بهانهای که امریکا بعد از نیافتن سلاح اتمی در عراق عنوان کرد که به علت دموکراتیزه کردن عراق ما اینجا ماندهایم) میخواهند موجودیت، اسلام، سرزمین و همه چیز ما را بگیرند؛ و غافل هستند از اینکه جنگ، جنگ صلیبی است و در عراق نیز بوش این واژه را تصادفی و از روی سهو بر زبان جاری نکرد.
مقدمه
نتخاب واژه «اسرائیل» بهعنوان نامی برای دولت یهود تازه تأسیس شده انتخابی ناگهانی نبود، زیرا این واژه ـــ که دین را به دولت ارتباط میدهد ـــ در همه دعاهای نمازهایی که در کنیسهها خوانده میشود، وجود دارد و معمولاً در نمازهای کلیساها نیز تکرار میگردد؛ بدینسبب نام اسرائیل برای مسیحیان و یهودیان حرمت یکسانی دارد.صهیونیسم نیز که بهعنوان حاصل یک تفکر دینی و سیاسی در قرن نوزدهم و بیستم م. مطرح گردید و شکل گرفت، توانست با استفاده از تحولات اروپا در این دو قرن به یک جریان فکری و سیاسی قدرتمند در میان یهودیان جهان و بسیاری از غیریهودیان، بهویژه مسیحیت تبدیل شود و آشکار است که همانگونه که این دو پدیده، یعنی، یهودیت و صهیونیسم توانستند بر یکدیگر تأثیر گذارند؛ همان تأثیر را در قشری از مسیحیت همسو با یهودیت نیز گذاشته است. به گفته «نویهض» نویسنده کتاب ارزشمند،«پروتکلهای دانشوران صهیون»، امروز صهیونیست جهانی با یهودیت یکی است. این دو، دو روی یک سکهاند.یکی از مهمترین عواملی که صهیونیستها توانستند بر مسیحیت تأثیر گذارند و حتی آنها را تحت سیطره خود قرار دهند، واکنش گریز از «سامیستیزی» مسیحیان بود و در تبیین آن، جنگ «هیتلر» ضد یهودیان و قتل عام آنان مثال زده میشد. درپی آن، هرکس با سامیان دشمن باشد، منفور شمرده میشود؛ حتی خود عربها که اصلاً سامی نژاد هستند، در دفع تهمت سامیستیزی دچار مشکل شدهاند.در نتیجه این واکنشهای احساسی ناشی از جنایات گستاخانه نازیها سبب شد تا دو وصیت به وصایای دهگانه حضرت مسیح(ع) اضافه شود:
1. دشمن سامیها نباش.
2. باید با هرکس که دربرابر سامیها است، دشمن باشی.
به این ترتیب، مسیحیهای مخالف صهیونیزم، بهعنوان یک جنبش سیاسی و حتی یهودیان غیرصهیونیست متهم میشوند که سامیستیز هستند.
دکتر «دیوید رایزمن»، استاد دانشگاه آمریکایی «هاروارد»، چند سال پیش در مجله «جویش نیوزلتر» نوشت:
«صهیونیسم دارای چند حربه است، یکی اینکه با آرای یهودیان، دشمنان خود را تهدید میکند و دو سلاح دیگر وی که از سلاح اول از اهمیت کمتری برخوردار نیستند، عبارتند از: مهارت در سازماندهی و منابع مالی و سوم، هرکس را که با هدف سیاسیاش در جهت مخالف منافع اسرائیل باشد، به سامیستیزی متهم میکند.»بنابراین حربههای گوناگون صهیونیسم، مانند سامیستیزی از یکسو و از سویدیگر کمرنگ شدن اعتقادات دینی در مسیحیت با اهداف صهیونیزم و یهودیت ـــ که تعبد دربرابر تعالیم دین یهود و اطاعت از آنها مخصوص افراد سالخورده و روحانیان است ـــ و با مشابه آن چیزی که در مسیحیت بعد از رنسانس اتفاق افتاد، سازگار شد و رفتهرفته بستر مناسبی برای پدید آمدن صهیونیسم مسیحی، بهویژه در نوع پروتستان را فراهم کرد.در دنیای جدید، دین مسیحیت به شدت رنگ کثرتخواهی (pluralism) به خود گرفته است. اصولاً تقسیمبندی اولیه در درون مسیحیت، شامل سه گروه عمده، یعنی ارتدکس، کاتولیک رومی و پروتستان بود؛ اما امروزه در داخل این گروهها، تقسیمات گوناگون و فراوانی وجود دارد. درحال حاضر کلیسای ارتدکس شرقی چهار اسقف عمده دارد که ریشههای باستانی دارند؛ یعنی اسقف اعظم قسطنطنیه، اسکندریه، انطاکیه و اورشلیم، همچنین تعدادی اسقف اعظم جدید نظیر شیوخ کلیساهای رومانی، بلغارستان و روسیه که بعدها بهوجود آمدهاند. در بین مجموعههای پروتستان نیز گروههای مختلفی نظیر، اسپریتوالیستها، (spiritualists)
تئوسوفیستها،(Theosophists) و گروههای بسیار دیگری دیده میشوند. وضعیت آیین مسیحیت در ایالات متحده از این هم پیچیدهتر است.امروزه در امریکا صدها تشکیلات رسمی دینی وجود دارد که نه ارتدکس هستند و نه کاتولیک رومی. در میان اینها از گروههای درجه دوم و فرعی پروتستانی نظیر: متدیستها، کلیساهای مشایخی، باپتیستها، تجمعگرایان (Conqre garionalists) و «حواریون عیسی(ع)» (Disciples of christ) میتوان نام برد؛ حتی در بین این گروههای فرعی نیز تقسیمات دیگری وجود دارد.این گروهها و فرقهها تنها گوشه کوچکی از فرقههای درونی در آیین مسیحیت است؛ زیرا در قرنهای اخیر بر اثر بروز اختلافات بین مسیحیان در عقاید و مناسک دینی، فرقهها و کلیساهای دیگری در جوامع مسیحی پدید آمده است. تعداد این نوع فرقهها آنقدر زیاد است که حتی نام بردن آنها نیز کار دشواری است. اختلافات آنها نیز بهقدری آشکار و عمیق است که یک ناظر بیطرف در گمان میافتد که آیا پیروان آنها دنبالهرو دین اصلی مسیح هستند یا آنکه ادیان گوناگون را پیروی میکنند؟ بعضی از آنها در اعلا درجه توحید و بعضی دیگر نزدیک به مظاهر و مبادی شرک هستند و جالب آنکه همه آنها خود را در سایه دین مسیح جای دادهاند.یکی از ویژگیهای کلیسای پروتستانیسم، رابطه بسیار نزدیک آنها با دولتهای اروپایی است و این دولتها برای ترویج مسیحیت پروتستانیسم از مبلغان خود در کشورهای جهان سوم، حمایتهای گسترده مالی، تبلیغاتی و سیاسی میکنند؛ برای نمونه در انگلستان، دولت و کلیسای پروتستان از یکدیگر جدا نیستند و ملکه انگلیس در رأس دولت و کلیسا قرار دارد.
فهرست منابع
1. جندقی، بهروز، «صهیونیسم و رویای حکومت بر جهان»، ماهنامه پاسدار اسلام، ص 220.
2. نشریه Presbyterian، شماره 1، ژوئیه 1967، ص 28.
3. برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به: زهرا توکلی، مقاله «نقش صهیونیستها در نگارش تاریخ بعد از جنگ دوم جهانی»، نشریه دیدگاهها و تحلیلها، شماره 12، ص 120.
4. م، لیلیانتال، آلفرد، اول سپتامبر 1979، ارتباط صهیونیستی، سید ابوالقاسم حسینی، ص 288.
5. توماس اسپریگمن،فهم نظریههاى سیاسى، ترجمه فرهنگ رجایى، آگاه، تهران، 1365، ص 18.
6. یشایایی، هارون، مقاله «مقابله با یهودیت نبوی و صهیونیسم سیاسی»، نشریه رسالت 13 و 8/2/80.
7. افتخاری، اصغر و علیاکبر کمالی، «رویکرد دینی در تهاجم فرهنگی»، سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، تابستان 1377، صص 27 و 28.
8. بوش و دیگران، ریچارد، «جهان مذهبی، ادیان در جوامع امروز»، عبدالرحیم گواهی، دوجلد، تهران 1374، انتشارت دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 585.
9. فضایی، یوسف، «سیر تحولی دینهای یهود و مسیح»، تهران 1361، انتشارات عطایی، ص 274.
10. ضابط، حمیدرضا، «نگاهی به جریان نوظهور صهیونیسم…» 2 و 3/10/81، نشریه جمهوری اسلامی.
11. جان نلسون داربی (مرگ 1882 م.)، کشیش معروف کلیسای انگلستان در اواخر قرن نوزدهم با تبلیغات شدید خود مکتب جدید صهیونیسم مسیحی را در میان پروتستانها بنا نهاد.
12. ضابط، حمیدرضا، همان.
13. همان، «ارتباط صهیونیستی» سید ابوالقاسم حسینی، ص 326.
14. Deuteronomy 30:1___ 5, Genesis 17 and 35 Ezekiel 11:17.
15. ضابط، حمیدرضا، همان.
16.برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به: مقاله «صهیونیسم و رویای حکومت بر جهان»، نوشته بهروز جندقی، نشریه ماهنامه پاسدار اسلام، ص 230.
17. مرتضى شیرودى، فلسطین و صهیونیسم، تحسین، قم، 1382 ص 28-27.
18. Jahn Hagee: The Balte, for jerasslem, 2001
19. Randall price: The cominy last pays Temple, 1999.
20. Flo conwary Holy Terror, Now York, 1982.
21. Hall Lindsey & Chff Ford: Baltle For Jerusalem Armageddon Books, 2001.
22- سایت مرکز اطلاع رسانی فلسطین
3 2. آلوین استانفورد کوهن، تئورىهاى انقلاب، ترجمه علىرضا طیب، نشر قدس، تهران، 1369، ص 53-50.
24. ژیل کِپل، اراده خداوند، یهودیان، مسیحییان و مسلمانان در راه تسخیر دوباره جهان، ترجمه عباس آگاهى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، 1370، ص 194.
25. حیدررضا ضابط، صهیونیسم مسیحى، ماهنامه معارف، شماره 20 (آبان 1383) 15-6.
26. دیوید هاورى، مسیحیت، ترجمه عبدالرحیم سلیمانىاردستانى، مرکز مطالعات ادیان و مذاهب، قم، 1378، ص 57-38.
27. مرتضى شیرودى، فلسطین و صهیونیسم، تحسین، قم، 1382 ص 28-27.
28.. عبدالوهاب المسیرى، صهونیسم، ترجمه لواء رودبارى، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، تهران، 1374، ص 7؛ روژه گارودى، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسى، ترجمه نسرین حکمى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، تهران، 1369، ص 8.
29. آرشیف شخصی وریفرنسها
ایمیل آدرس : sasdolati@hotmail,com
ویب آدرس: dolati23.blogspot.com
کلمات کلیدی :