پروژه دانشجویی مقاله پیامبراکرم (ص) در قرآن کریم و نهج البلاغه و جلد اول تفسیر کشاف زمخشری فایل ورد (word) دارای 144 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پروژه دانشجویی مقاله پیامبراکرم (ص) در قرآن کریم و نهج البلاغه و جلد اول تفسیر کشاف زمخشری فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه پروژه دانشجویی مقاله پیامبراکرم (ص) در قرآن کریم و نهج البلاغه و جلد اول تفسیر کشاف زمخشری فایل ورد (word)
چکیده :
فصل اول
1-1 مقدّمه :
فصل دوم
2-1 اجداد رسول خدا (ص):
2 – 1 – 1 . بیان راز نسب پیامبر توسط امام علی(ع):
2-2 پدر رسول خدا (ص):
2-3 مادر رسول خدا (ص):
2-4 تولد رسول خدا (ص):
2-5دوران شیر خوارگی وکودکی رسول خدا (ص):
2-6سفرهای رسول خدا (ص) تا قبل از ازدواج آن حضرت:
2-7ازدواج محمّد ( ص) :
2-8فرزندان محمّد ( ص) از خدیجه :
فصل سوم
3 – 1 . کیفیت نزول وحی :
3 – 2 باز گشت رسول خدا (ص) به خانه :
3 – 3 . نخستین مسلمان :
3 – 4 . اظهار دعوت :
3 – 5 . دعوت خویشاوندان :
3 – 6 دعوت عمومی :
3 – 7 . آ زار مسلمانان :
3 – 8 . هجرت حضرت محمّد (ص) از مکّه به مدینه:
فصل چهارم
4 – 1 . مؤلّفه های دوران جاهلیّت :
4 – 2 . فلسفه بعثت :
4 – 3 . فلسفه بعثت پیامبران (نبوت عامه) :
4 – 4 بعثت حضرت محمّد(ص)در قرآن :
.4 – 5 هدف برانگیخته شدن پیامبرگرامی اسلام در نهج البلاغه :
4– 6 ره آورد بعثت :
فصل پنجم
5 – 1 . اوصاف و وظایف پیامبران :
5 – 1 – 1 . بلاغ مبین چیست؟
5 – 2 – . اوصاف پیامبراکرم صلوات الله علیه :
5 – 2 – 1 . نهاد اصلی وجود پیامبر :
5 – 2 – 2 طبیب دوّار:
5 – 2 – 3 گزینش خدا :
5 – 2 – 4 قرارگاه پیامبر(ص) :
5 – 2 – 5 مصلح جامعه بشریت :
فصل ششم
6 – 1 . سرمشق هایی از اخلاق فردی پیامبر اکرم (ص):
6 – 1 -1 . اخلاق نیکو :
6 – 1 -2 نرم خویی و مهربانی:
6 – 1 -3 دلسوزی و خیرخواهی :
6 – 1 -4 . ساده زیستی و بی توجهی پیامبر(ص) نسبت به دنیا :
6 – 1 -5 . عبادت و تهجّد پیامبر اکرم(ص):
6 – 1 -6 . مربی و اسوه انسان ها:
6 – 1 -7 زهد و پارسائى حضرت:
6 – 1 -8 . پیامبر اکرم اُسوه ی صبر و استقامت :
6 – 1 -9 . شجاعت ، ایثار و جهاد پیامبر اکرم(ص):
6 – 2 . سرمشق هایی از اخلاق اجتماعی پیامبر اکرم (ص):
6 – 2 -1 . پیامبر، بهترین معلم خداشناسی:
فصل هفتم
7– 1 معجزه:
7– 1 – 1 شقّ القمر
7– 1 – 2 معراج پیامبر::
هدف از معراج پیامبر(ص)چه بود؟
7 – 1 – 7 . مباهله :
7 – 2 خبر دادن پیامبران پیشین:
7 – 3 شواهد و قراین قطعى:
فصل هشتم
8 – 1 . شمایل پیامبراکرم (ص):
8 –2 . وضع داخل منزل آن حضرت :
8 –3 وضع خارج از منزل آن حضرت :
8 –4 آداب معاشرت پیامبر (ص) :
فصل نهم
9 – 1 . رسول اکرم و اهلبیت در نهجالبلاغه :
9 – 2 . پیامبر خدا امام حق:
9 – 3 شیعه پیامبر نه تنها شیعه علی :
9 – 4 . در فضل رسول اکرم(ص):
9 – 5 . هماهنگی سیاست علی با سیاست پیغمبر اکرم (ص):
9 – 6 . توصیف پیامبر :
9 – 7 . مقام و منزلت پیامبر(ص) :
9 – 8 . پیامبراسلام(ص) پیشوای علی (ع):
فصل دهم
10 – 1 . آخرین شعله های زندگی رسول خدا (ص) :
10 – 2 . فراق جانسوز رسول ا; (ص)از زبان علی (ع):
2-1 اجداد رسول خدا (ص)
خاندانی که رسول خدا در میان آنها به دنیا آمد از بهترین خاندانهای عرب و شریفترین آنها بود و بزرگترین منصبها و سیادتها در آنها وجود داشت زیرا منصب سقایت و اطعام حاجیان که بزرگترین افتخار و بهترین منصبها بود از راه ارث به خاندان بنی هاشم و عبدالمطلب جدّ آن بزرگوار رسیده بود
حضرت رسول (ص) از اولاد اسماعیل ذبیح الله است ودر واقع فرزند ابراهیم خلیل الله (ع) است و جدّ بیستم ایشان به عدنان می رسدوخود حضرت فرموده اند : « چون اجداد من به عدنان رسید از ذکر دیگر اجداد خودداری کنید. » (میر عرب ، 1385 : 16 ). دکتر سعید منصوری در کتاب پیامبر رحمت (ص) نسب پیامبر را این چنین معرفی می کند
«عدنان پدر عرب عدنانی است که در تهامه ، نجد ، و حجاز تا شام و عراق مسکن داشته اند وآنان را عرب معدی ، عرب نزاری ، عرب مضری ، عرب اسماعیل ، عرب شمالی ، عرب متعرّبه ، عرب مستعربه ، بنی اسماعیل ، بنی قیدار و قیدار نیز می گویند که نسب آنها به حضرت اسماعیل ذبیح می رسد . مادر فرزندان اسماعیل ، رعله دختر یکی از جرهمیان به نام مضاض بن عمرو جرهمی بود . قبیله جرهم از اعقاب جرهم بن قحطان بوده و از جنوب به شمال عربستان آمده بودند
عدنان دو پسر داشت یکی معد و دیگری عک ، که بنی غافق از عک پدید آمده اند . معد بن عدنان چهار پسر به نامهای نزار ، قضاعه ، قنص و ایاد داشت . نزار بن معد سرور و بزرگ فرزندان پدرش بود و در مکّه سکنی داشت و او چهار پسر به نامهای مضر ، ربیعه ، انمار و ایاد داشت و دو قبیله خشعم و بجیله از انمار به وجود آمده اند . مضر بن نزار دو پسر به نامهای الیاس و عیلان داشت ، مادرشان زنی از قبیله جرهم بود، مضر سرور فرزندان پدرش و مردی دانا و بخشنده بود و قبایل بنی ذبیان ، بنی هلال و بنی ثقیف از مضربن نزار منشعب شده اند. پس از مضر بن نزار فرزندش الیاس در میان قبایل وسعت بزرگی یافت واو را سیّد العشیره ، لقب دادند . وی سه پسر به نامهای مدرکه ، طابخه و قمعه داشت. قبایلی را که نسبشان به الیاس می رسد بنی خندف گویند. قبیله های بنی تمیم ، مزینه ، رباب ، خزاعه و اسلم از الیاس بن مضر منفصل شده اند. مدرکه بن الیاس نامش عامر و کنیه اش ابوالهذیل و ابوخزیمه بود. مدرکه چهار فرزند به نامهای خزیمه ، هذیل ، حارثه وغالب داشت . پس از مدرکه فرزند وی خزیمه بن مدرکه بر عرب حکومت یافت و او چهار پسر به نامهای کنانه ، اسد ، اسده ، و هون داشت . پس از خزیمه فرزند وی کنانه بن خزیمه برتری یافت. قبایل بنی لیث و بنی عامر از کنانه بن خزیمه ریشه گرفتند. فرزندان کنانه عبارتند از : نضر ومالک وعبد مناه. پس از کنانه نضر بن کنانه فرزند وی بود که برتری یافت و فرزندانش مالک و یخلد و صلت بوده است. پس از نضر فرزندش مالک است که پسر مالک ، فهر می باشدو فرزندان فهر بن مالک عبارتند از : غالب ، محارب ، حارث ، اسد و دختری به نام جندله . پس از فهر ، پسر وی برتری یافت و فرزندان وی عبارتند از : لُوی و تیم الادرم و فرزندان تیم بن غالب به بنو ادرم بن غالب معروف شده اند. پس از غالب ، فرزند وی لوی برتری یافت و فرزندان وی کعب ، عامر ، سامه ، عوف و خزیمه می باشند. پس از لوی نوبت کعب است که از همه فرزاندان پدرش بزرگوارتر و ارجمندتر بود. پس از کعب نوبت مره بن کعب است و فرزندان وی عبارتند از : کلاب ، تیم و یقظه است . پس از مره پسرش کلاب برتری یافت که پدر یک دختر و دو پسر به نامهای قصی و زهره است .نسب بنی زهره از جمله آمنه مادر بزرگوار رسول اکرم (ص) به زهره بن کلاب می رسد، پس از کلاب فرزند وی قصی بن کلاب امور کعبه و مکه را به دست گرفت و قریش را به عزت و سربلندی رساند و آنها را از جاهای پراکنده در وادی مکه جمع نمودو نزدیک کعبه جای داد. پس از قصی فرزند او عبد مناف برتری یافت وفرزندانش عبارتند از : هاشم ، عبد شمس ، مطلب ، نوفل ، ابوعمرو و شش دختر . پس از عبد مناف هاشم پسر وی سروری یافت. پس از هاشم ، عبدالمطلب بن هاشم سروری یافت فرزندان وی عباس ، حمزه ، عبدالله ، ابوطالب ، زبیر ، حارث ، حجل ، مقدم ، ضرار ، ابولهب ، قشم وشش دختر می باشند . عبد المطلب نخستین کسی بود که در کوه حرا به اعتکاف پرداخت و چون ماه رمضان می رسید به کوه حرا می رفت ودر تمام ماه بینوایان را اطعام می کرد ودر صد وبیست سالگی وفات یافت . »(منصوری ، 1387 :15 )
2 – 1 – 1 . بیان راز نسب پیامبر توسط امام علی(ع)
امام جعفر صادق (علیه السلام) از حضرت علی (علیه السلام) نقل می کند که: «آن حضرت در توصیف از آفرینش و نسب محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند تعالی نور مقدّس حضرت محمّد صّلی الله علیه و آله و سلّم را خلق فرمود، پیش از آنکه آسمانها و زمین و عرش دو کرسی و لوح و قلم و بهشت و دوزخ را بیافریند و قبل از اینکه احدی از انبیا را اراده آفرینش کند به چهار صد و بیست چهار هزار سال، به آن نور دوازده حجاب خلق نمود
1- حجاب قدرت. 2- حجاب عظمت. 3- حجاب منّت. 4- حجاب رحمت. 5- حجاب سعادت. 6- حجاب کرامت. 7- حجاب منزلت. 8- حجاب هدایت. 9- حجاب نبوّت. 10- حجاب رفعت. 11- حجاب شفاعت
پس آن نور مقدس را در حجاب قدرت 12 هزار سال جاری داد و او می گفت: سُبحانَ رَبّیَ الاَعلَی
و در حجاب عظمت یازده هزار سال و او می گفت: سُبحانَ عالَمُ السِّر
و در حجاب منّت ده هزار سال و می گفت: سُبحانَ مَن هُو قائِم لایَلهو
و در حجاب رحمت نه هزار سال و می گفت: سُبحانَ الرَّفیعُ الاَعلی
و در حجاب سعادت هشت هزار سال و می گفت: سُبحانَ مَن هُو دائِمُ لایَسهو
و در حجاب کرامت هفت هزار سال و می گفت: سُبحانَ مَن هُو غَنیّ لایَفتَقِر
و در حجاب منزلت شش هزار سال و می گفت: سُبحانَ العَلیمُ الکَریم
و در حجاب هدایت پنج هزار سال و می گفت: سُبحانَ ذِی العَرشِ العَظیم
و در حجاب نبوّت چهار هزار سال و می گفت: سُبحانَ ربِّ العِزَّه عَمّا یَصِفون
و در حجاب رفعت سه هزار سال و می گفت: سُبحانَ ذِی المُلکِ وَ المَلَکوُت
و در حجاب هیبت دو هزار سال و می گفت: سُبحانَ اللهُ وبِحَمدِه
و در حجاب شفاعت دو هزار سال و می گفت: سُبحانَ رَبیَّ العَظیمِ وَ بِحَمدِه
پس نام مقدس آن حضرت را بر لوح ظاهر گردانید وآن نام مبارک چهار هزار سال بر لوح می درخشید پس اسم اطهر آن حضرت را بر عرش ظاهر گردانید و هفت هزار سال در آنجا نور می بخشید همچنین در احوال رفعت و جلال می گردید تا آنکه حق تعالی آن نور را در صلب آدم جای داد و از آدم در شیث و از شیث در انوش و از انوش در قینان و از قینان در مهلائیل; تا در ابراهیم خلیل الله و ابراهیم در اسماعیل; در عبدمناف و از عبدمناف در هاشم و از هاشم سید قریش در عبدالمطلّب و از عبدالمطلّب در عبدالله جای داد و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به دنیا آمد
فاطمه بنت اسد مادر امیرالمؤمنین خندان و شادان وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدنیا آمد نزد ابوطالب پدر حضرت علی (علیه السلام) آمد و او را به آنچه واقع شده بود خبر داد. پس ابوطالب به وی گفت: مگر از این امر در شگفتی؟ تو هم باردار می شوی و وصی و وزیر او را می زایی.» ( رمزی اوحدی ، 1378 : 702 )
2-2 پدر رسول خدا (ص)
« پدر بزرگوار آن حضرت عبدالله بن عبدالمطلّب است که مادرش فاطمه دختر عمرو بن عائذ بن عمران بن مخزوم است که یکی از پنج فاطمه ای است که در نسب رسول خدا (ص) می باشند. ابوطالب و زبیر بن عبدالمطلّب و پنج نفر از دختران عبدالمطلّب به جز صفیه مادر زبیر از همین بانو تولد یافته اند. کنیه عبدالله را ابوقشم و ابومحمّد و ابواحمد و لقبش را ذبیح نوشته اند. پدر رسول خدادر سن بیست و پنج سالگی در مدینه نزد دایی های پدرش بین طایفه بنی النجار در خانه ای معروف به دارالنابغه وفات کرد ودر همان خانه نیز دفن شد. گفته شده از عبدالله کنیزی به نام ام ایمن و پنج شتر و یک گله گوسفند و شمشیری کهن و پولی نیز بر جای ماند که رسول خدا(ص) آنها را به ارث برد. »(منصوری ، 1387 :21 )
بنابر آنچه در اجداد رسول گرامی اسلام ذکر شد می توان اجداد وی را تا عدنان چنین ذکر کرد: «محمّد بن عبدالله بن عبدالمطلّب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب بن مره بن کعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالک بن نضر بن کنانه بن خزیمه بن مدرکه بن الیاس بن نزار بن معد بن عدنان . »(همان )
2-3 مادر رسول خدا (ص)
«آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهره بن کلاب است که ده سال پس از واقعه حفر زمزم و یک سال پس از آنکه عبدالمطلّب برای آزادی عبدالله از کشته شدن صد شتر فدیه داد به ازدواج عبدالله درآمد و شش سال و سه ماه پس از ولادت رسول خدا (ص) در سفری که فرزند خویش را به مدینه برده بود تا خویشان مادری وی یعنی بنی عدی بن النجار اورا ببینند ، هنگام بازگشتن به مکّه در سی سالگی در ابواء وفات کرد و همانجا دفن شد. »(همان :22 )
2-4 تولد رسول خدا (ص)
ابرهای تیره وتار جاهلیت سراسر شبه جزیره عربستان را فرا گرفته بود ؛ کردارهای زشت و ناروا ، کارزارهای خونین ، یغما گری ، فرزند کشی ؛ هرگونه فضایل اخلاقی را از میان برده ، وجامعه عرب در سراشیبی بدبختی عجیبی قرار گرفته بود . فاصله مرگ و زندگی آنان بیش از حد کوتاه شده بود .در این هنگام ستاره صبح سعادت دمید ، و محیط تاریک عربستان ، با میلاد مسعود رسول گرامی (ص) روشن شد ، و از این راه مقدمات و سعادت یک ملت عقب افتاده ، پی ریزی گردید . طولی نکشید که شعاع این نور سراسر جهان را روشن ساخت ، و اساس یک تمدّن انسانی ، در تمام نقاط جهان پایه گذاری گردید
بنابر بسیاری از روایات، در 17 ربیع الاوّل عام الفیل (570 م)، یا به روایتی 12 ربیع الاوّل پیامبر نور و رحمت متولد شد و با ولادتش تازگیهایی در جهان پدید آمد
«1 – امام ششم (ع) فرمود: «شیطان به هفت آسمان بالا میرفت و خبرهای آسمانی را گوش می داد، وقتی که عیسی (ع) تولد یافت از سه آسمان رانده شد، و تا آسمان چهارم می رفت، و چون حضرت رسول (ص) متولد شد از همه آسمانها رانده گردید. »
2- بارگاه انوشیروان (ایوان مدائن) شکست و چهارده کنگره آن افتاد
3 – انوشیروان در خواب دید که خورشید در تاریکی شب از طرف حجاز برآمد و از نردبان چهل پلّهای که سر به کیوان کشیده بود بالا رفت، و همه جا را روشن کرد، جز کاخ او که در تاریکی ماند
4 – آتشکده آذر گشسب که هزار سال روشن بود، خاموش شد، سرد گشت و مرد
5 – در یثرب یک یهود بر فراز قلعه ای فریاد کرد: این ستاره احمد است، ستاره پیامبر جدید است، یهودی هایی که پای قلعه ایستاده بودند، به سراغ غیبگو و دانشمند خود دویدند
6 – یک عرب بیابانی با ریش سپید، و قامتی بلند، مهار شترش در دست، وارد مکه شد، و این اشعار را میخواند: «دیشب مکه در خواب بود و ندید که در آسمانش چه نورافشانی و چه ستاره بارانی بود.»
7 – در آن شب هر بتی که در هر جای عالم بود، بر رو افتاده بود
8 – دریاچه ساوه که سالها آن را می پرستیدند فرو رفت و خشک گردید
9 – وادی سماوه که سالها بود کسی آب در آن ندیده بود، آب در آن جاری شد
10 – داناترین دانشمند مجوس در خواب دید که چند شتر صعب، اسبان عربی را میکشتند و از دجله گذشته داخل بلاد ایشان شدند، طاق کسری از میان شکست و دو حصه شد، و آب دجله شکافته شد و در قصر او جاری گردید، و نوری از طرف حجاز ظاهر گردید و در عالم منتشر شد وپرواز کرد تا به مشرق رسید
11- سریر سلطنت پادشاهان، سرنگون شده بود
12- مجمع پادشاهان در آن روز، غمناک و از سخن بازمانده بودند
13 – میان کاهنان و همزادشان که خبرها به آنها میگفتند جدایی افتاد، و ساحران از علم خود نمیتوانستند استفاده نمایند
نزدیک به فجر صادق، مقارن این حوادث، جناب آمنه دید که ستاره های آبی، با دنباله های ارغوانی، به پشت بام خانهاش میریزند، از این تماشا مسرور شده بود که ناگهان دید زنهایی نورانی اطراف بالینش نشستند، فکر کرد زنان قریشند، ولی متحیّر بود که چگونه خبر یافتهاند که او در این وقت می خواهد وضع حمل کند ، صدایی به سان زمزمه فرشتگان و صدای ارواح از میان آنان بلند شد. یکی گفت: من آسیه زن فرعونم، دیگری گفت: من مریم دختر عمرانم;آمنه بر روی آنها تبسّم کرد (پسرش به دنیا آمد). آمنه گفت: صدایی شنیدم که میگفت: ای آمنه به پسر تو، خلق آدم، معرفت شیث، شجاعت نوح، خصلت ابراهیم، زبان اسماعیل، رضای اسحاق، فصاحت صالح، حکمت داوود، حشمت سلیمان، ملاحت یوسف، تحمّل موسی، طاعت یونس، صبر ایّوب، جهاد یوشع، حبّ دانیال، وقار الیاس، عصمت یحیی، و زهد عیسی عطا شده است. »(همان :23 )
2-5دوران شیر خوارگی وکودکی رسول خدا (ص)
«محمّد (ص) هفت روز از مادر خود آمنه شیر خوردو روز هفتم ولادت ، عبدالمطلّب قوچی برای وی عقیقه کرد و او را محمّد نامید وبه خاطر اینکه پدر بزرگوارشان(عبدالله) را پیش از تولد از دست داده بود، برای آنکه در فضای ساده و پاک بادیه پرورش یابد و بنابر رسمی که در مکه رایج بود به زنی به نام حلیمه از قبیله بنی سعد سپرده شد. حلیمه دو سال تمام رسول خدا (ص) را شیر داد ودر دو سالگی او را از شیر باز گرفت. با حضور محمّد(ص) در خانه حلیمه خیر و برکت بر آنها روی آورد. حلیمه محمّد(ص) را در سن پنج سالگی به علّت علاقه و اصرار مادرش (آمنه)، به مکّه بازگرداند. آمنه با محمّد(ص) برای دیدار پدر و مادرش و آرامگاه عبدالله، راهی سفر به مدینه شد، اما در راه بازگشت به مکّه، در محلی بنام «ابواء» درگذشت. محمّد (ص) پس از وفات مادر، تحت سرپرستی جدّ بزرگوارشان عبدالمطلّب قرار گرفتند اما او نیز زمانی که محمّد(ص) به 8 سالگی رسیده بود، درگذشت و این بار عموی آن حضرت (ابوطالب) سرپرستی محمّد(ص) را بر عهده گرفت. »(همان :24 )
2-6سفرهای رسول خدا (ص) تا قبل از ازدواج آن حضرت
«محمّد(ص) زمانی که 12 سال داشت در سفری تجاری همراه عموی خویش به شام رفت، این سفر در دهم ربیع الاوّل سال سیزدهم واقعه فیل ، اتفاق افتاد. در این سفر راهبی مسیحی بنام «بحیرا» ، محمد را دید و نشانه پیامبری را چنان که در کتابهای مقدّس خوانده بود، در وی مشاهده کرد. بحیرا برای آنکه به اطمینان بیشتر دست یابد، محمّد(ص) را به لات و عزی (نام دو بت از بتهای مکه بودند) سوگند داد که در آنچه از وی میپرسد، جز راست و درست بر زبانش نیاید. محمّد (ص) در جوابش گفت: «من این دو بت را که نام بردی دشمن دارم. مرا به خدا سوگند بده!». بحیرا با این جواب محمّد(ص) یقین پیدا کرد که وی، آخرین پیامبر خداست که آمدنش را وعده داده بودند. بنابراین ابوطالب را از آن مهم، مطّلع ساخت و به او سفارش کرد تا محمّد(ص) را از شرّ دشمنان محافظت کند، زیرا وی در آینده مأموریّت بزرگی بر عهده خواهد گرفت . »(رسولی محلاتی ، 1378 :79 )
«سفر دوّم رسول خدا (ص) زمانی بود که خدیجه دختر خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قصی که زنی تجارت پیشه بود و از راستگویی و امانت و مکارم اخلاق رسول خدا خبر یافت ، به آن حضرت پیشنهاد کرد که با سرمایه وی و همراه غلام وی میسره برای تجارت رهسپار شام شود رسول خدا (ص) پذیرفت. رسول خدا در شانزدهم ذی الحجّه سال بیست و پنجم واقعه فیل در بیست و پنج سالگی از مکّه بیرون رفت و چون به بصری رسید نسطور راهب وی را دید و میسره را به پیامبری او مژده داد و میسره نیز از آن حضرت کراماتی دید که حین بازگشت به مکّه برای خدیجه نقل کرد
محمّد (ص) در تمام دوران نوجوانی و جوانی جز در راه راستی و درستی، پاکی و صداقت گام برنداشت و در صدق لهجه، راستی کردار، ملایمت و صبر و حوصله موجب شگفتی همگان گشت و آن اندازه مورد اعتماد مردم قرار گرفت که وی را «محمّد امین» می نامیدند. »(منصوری ، 1387 :27 )
2-7ازدواج محمّد ( ص)
«خدیجه دختر خویلد که در ثروت زیاد و عفّت و تقوا بی نظیر بود، محمّد (ص) را برای تجارت به شام فرستاد که در این سفر «مسیره» غلام خدیجه نیز همراه محمّد (ص) بود. وقتی آنان از سفر پرسود شام برگشتند، «مسیره»در نزد خدیجه از امانت و درستی محمّد (ص) حکایتها گفت و فضایل پیامبر را برای خدیجه بیان کرد .خدیجه شیفته امانت و صداقت محمّد (ص) شد و علاقه مندی خویش را برای ازدواج با ایشان اظهار نمود وخواستار ازدواج با وی گردید. رسول خدا هم با عموهای خویش مشورت کرد وبا عموی خود حمزه بن عبدالمطلب نزد خویلد بن اسد بن عبدالعزی رفت و خدیجه را خواستگاری کرد برخی گفته اند که خویلد آن زمان مرده بود وعموی خدیجه عمربن اسد وی را به رسول خدا تزویج کرد. تاریخ ازدواج دو ماه و بیست و پنج روز پس از بازگشت رسول خدا از سفر شام بود و رسول خدا بیست شتر جوان مهر داد و خطبه عقد را ابوطالب ایراد کرد. در آن زمان خدیجه چهل سال و محمّد (ص) بیست و پنج سال داشت. »(همان :30 )
تا زمانی که خدیجه زنده بود پیامبر (ص) همسر دیگری نداشت و بعد از خدیجه ، همسران دیگری اختیار نمود
زمخشری در کشّاف گفته است که : « بر پیامبر اکرم (ص) عیب می گرفتند که همسرانش زیاد هستند و در پاسخ به آنها گفته شده ، چگونه همسران آن حضرت را زیاد می دانید حال آنکه او فقط نه همسر برگزیده و داود (ع) یکصد همسر و حضرت سلیمان (ع) سیصد زن آزاد (کد بانو ) و هفتصد کنیز داشته است .» (زمخشری ، 1389 ، ج 1 : 644 )
2-8فرزندان محمّد ( ص) از خدیجه
خدیجه نخستین همسر رسول خدا (ص) بود و تاوی زنده بود زنی دیگری اختیار نفرمود و خداوند از خدیجه دو پسر و چهار دختر به آن حضرت عنایت فرمود. فرزندان آن حضرت به این ترتیب بودند
1- «اولین فرزند آن حضرت قاسم است و رسول خدا به نام وی ابوالقاسم کنیه گرفت و قاسم نخستین فرزند رسول خداست که در مکّه در سن دو سالگی وفات یافت
2- زینب دختر بزرگ رسول خدا است که بعد از قاسم متولّد شد و پیش از اسلام به ازدواج پسر خاله خود ابوالعاص بن ربیع درآمد و پس از جنگ بدر به مدینه هجرت کرد و در سال ششم هجرت در مدینه وفات یافت
3- رقیه پیش از اسلام و بعد از زینب در مکّه تولد یافت و پیش از اسلام به عقد عتیبه بن ابی لهب در آمد و پس از نزول سوره «تبّت یدا ابی لهب »و پیش از عروسی به دستور ابولهب و همسرش ام جمیل از وی جدا گشت وبعد به عقد عثمان بن عفّان درآمد.رقیه در سال دوّم هجرت سه روز بعد از بدر همان روزی که مژده فتح بدر به مدینه رسید وفات یافت
4- امّ کلثوم در مکّه تولد یافت و پیش از اسلام به عقد عتیبه بن ابی لهب در آمد ومانند خواهرش پیش از عروسی از عتیبه جدا شدودر سال سوّم هجرت به ازدواج عثمان بن عفّان درآمد و در سال نهم هجرت وفات کرد
5- فاطمه (س) که به نقلی پنج سال پس از بعثت رسول خدا وبه نقلی دیگر پنج سال پیش از بعثت رسول خدا در مکّه تولد یافت ، به همین جهت در سنّ وفات آن حضرت اختلاف است. آن بانوی گرامی در مدینه به ازدواج امیرالمومنین علی (ع) درآمد و پس از وفات رسول خدا به فاصله ای در حدود چهل روز تا هشت ماه وفات یافت و نسل رسول خدا تنها از وی باقی ماند
6- عبد الله که پس از بعثت رسول خدا (ص) در مکّه متولد شد و طاهر لقب یافت . عبدالله در همان مکّه وفات یافت و پس از وفات او عاص بن وائل سهمی رسول خدا را ابتر خواند و سوره کوثر در پاسخ وی نازل گردید. »(همان :34 )
3 – 1 . کیفیت نزول وحی
چهل سال از عمر رسول خدا (ص) گذشته بود که به طور آشکار فرشته وحی به آن حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوّت مبعوث گردید
«رسول خدا (ص) هرچه به چهل سالگی مبعوث می شد به تنهایی و خلوت با خود بیشتر علاقه مند می گردید و بیشتر اوقات فراغت را به خارج از مکّه می رفت و در دامنه کوهها و میان غار حرا می نشست و در آثار صنع خدا و شگفتیهای جهان خلقت به تفکّر می پرداخت و با خدای خویش راز و نیاز می کرد و بدین ترتیب صفای روحی بیشتری پیدا کرده و آمادگی زیادتری برای فرا گرفتن وحی الهی و مبارزه با شرک و بت پرستی و اعمال زشت دیگر مردم آن زمان پیدا می کرد
زمانی که محمّد (ص) در سن چهل سالگی بود در شبی از شبهای ماه رمضان، (به روایتی دیگر شبی قبل از 27 ماه رجب) در غار حرا که به عبادت خدا و راز و نیاز با آفریننده یکتا مشغول بود، جبرئیل، فرشته وحی بر وی ظاهر شد و آیاتی از قرآن را بر محمّد (ص) خواند، جبرئیل از محمّد (ص) خواست این آیات را بخواند: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَق، خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَق، اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَم، الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَم، عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَم ؛ بخوان به نام پروردگارت که – جهان را- آفرید. همان که انسان را از خون بسته اى خلق کرد. بخوان که پروردگارت از همه بزرگوارتر است، همان که به وسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمى دانست، یاد داد.» ( قرآن مجید ،96 :5-1)
محمّد (ص) که امّی و درس نخوانده بود، گفت: من توانایی خواندن ندارم. اما جبرئیل باز از او خواست که این آیات را بخواند، اما همان جواب را شنید. در دفعه سوّم محمّد (ص) احساس کرد که می تواند این آیات را بخواند. به گفته استاد ارجمندم جناب آقای دکتر امیر پور گویا جبرئیل (ع) شانه های رسول اکرم (ص) را فشار داده بود تا یارای خواندن یافته بود، پس شروع به خواندن آیات الهی نمود و مأموریّت وی آغاز گردید. پیامبر (ص) مأموریّت یافت که مردم را هدایت و جامعه را از فسادهای دینی و اخلاقی اصلاح نماید و خانه خدا را از بتان پاک گرداند وخدایان دروغین را از دلهای مردم مکّه بیرون براند.(چراغی ، 1382 : 34 )
3 – 2 باز گشت رسول خدا (ص) به خانه
کلمات کلیدی :